نمایش جزئیات

روضه و توسل ویژۀ ایامِ محرم _ شب دوم محرم _ حاج میثم مطیعی

روضه و توسل ویژۀ ایامِ محرم _ شب دوم محرم _ حاج میثم مطیعی

(برپا شده است در دل من خیمۀ غمی

جانم چه نوحه و چه عزا و چه ماتمی)۲

عمری است دلخوشم به همین غم که در جهان

غیر از غمت نداشته ام یار و همدمی

بر سیلِ اشک خانه بنا کرده ام ولی

این بیتِ سُست را نفروشم به عالمی

*آقا دلم میخواد برات گریه کنم ... اگر نمیتونم گریه کنم تقصیر خودمه ... انقدر با این چشمام گناه کردم چشمام خشک شده ...

این اشک ها تمامی دارو ندار ماست

آقا به حق حضرت زهرا قبول کن ...

آقا به خاطر مادرت که لحظه های آخر صدا میزد:بُنَیَّ.......‌ بُنَیَّ....*

بر سیلِ اشک خانه بناکرده ام ولی

این بیتِ سُست را نفروشم به عالمی

*اگه خدا بخواد تا آخر عمرم هیچ کسی رو بر شما ترجیح نمیدم ... برای هیچ کس دیگه گریه نمیکنم ... آخه امام رضای من فرمود :"یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ..."

به یاد  کلام  امام  خراسان

بیا نوحه  سر کن  تو هم  مثلِ ریان

*ای ریان بن ابی شبیب ، یادت باشه فقط برای حسین گریه کن ...*

*به یاد  کلام  امام  خراسان

بیا نوحه  سر کن  تو هم  مثلِ ریان

بخوان و بسوزان  حسین جان ...

حسین جان ... حسین جان ...*

بر سیلِ اشک خانه بناکرده ام ولی

این بیتِ سُست را نفروشم به عالمی

گفتی شکارِ آتش دوزخ نمی شود

می خوانی ام به حُکم روایات روشنی

می خواهمت مطابق آیات محکمی

ذی الحجّه اش درست به پایان نمی رسد

تقویم اگر نداشته باشد مُحرّمی ...

شاعر : سعید بیابانکی

. . یکی از آزاده هایِ دفاع مقدس میگه پاییز سال ۶۸ اسرایی که عراق بودن یه پاداشی گرفتن که به همۀ مصیبتایِ اسارت می ارزید؛ اون سال اسرا رو بردن کربلا ... من نمیدونم ؛ شاید این اسرا زیر لب زمزمه میکردن :   کربلا کربلا ما داریم می آییم ...   خلاصه میگه اتوبوسا رسیدن کربلا ، یکی یکی جلو درِ حرم ایستادن ما رو پیاده کردن ، غوغایی به پا شد ...   نسیمی جانفزا می آید بویِ کرب وبلا می آید ....   *دلم کربلا میخواد ... چرا منو کربلا نمیبری؟!*   نسیمی جانفزا می آید بویِ کرب وبلا می آید ....   واویلا ... واویلا ... واویلا ...   *آقا داره میرسه کربلا....* میگه خلاصه ما رسیدیم کربلا ،صحنۀ پیاده شدن این اسرا مشتاقان اباعبدالله چقدر زیبا بود ، میگه تا از این اتوبوسا پیاده میشدن همه می افتادن رو خاک کربلا ... زمین رو بوسه باران میکردن ... دلت کجا میره؟... به چی فکر میکنی؟... همه به سجده افتادند ...   خوشا روزی که در سجده بگویم رسیدم کربلا الحمدلله ...   با سر همه رفتن به پابوسی بی سر یک بی سر و پا مانده به امید اشاره...   *من هنوز روضه نخوندم ...*   قسمت نشد که بال و پری دست و پا کنم اما به شوق دیدن تو با سر آمدم ...   *یعنی میشه یه روز منم مثل محسن حججی بی سر بیام خدمتت ... حالا این رزمنده میگه این اسرا با فشار سربازایِ بعثی از رو زمین بلند شدن ... با چه حالی وارد حرم امام حسین شدن ... یه عمر تو سنگرا با حسرت از راه دور سلام میدادن اما حالا تو حرم ارباب بودن ... میگه همه شروع کردن سر و صورتشون رو در و دیوار حرم مالیدن ... سربازای بعثی نذاشتن آزاده ها قبل از ورود به حرم وضو بگیرن ... میگه بچه ها همه با هم جلو درِ ورودیِ  حرم همونجا شروع کردن با خاک تیمم کردن ،اونقدر دست ها به زمین خورد تمام فضا پر شد از غبارِ صحن و سرای امام حسین ، اینا رفتن کربلا ...   امشب خیلی خوب گریه میکنی؛ معلومه خیلی دلت کربلا میخواد ... بلند شو بریم کربلا ،بریم باب القبله ، روبرویِ ضریح بیفت روی خاک، با تربت کربلا تیمم کن ، سلام بده بگو :   آقا سلام میدهم و دلخوشم که فرمودی هر آنکه در دل خود یاد ما کند زائر ماست...   *بیا بریم بهش سلام بدیم : السلام علی مَن جَعَلَه الشفاء فی تربته ... السلام عَلی مَنِ الاجابَة تَحت قُبَّتِه ...   *دست ادب به سینه بذار ،شاید امشب ما رو زائر خودش حساب کنه :   "السلام علی غریبِ الغربا" "السلام علی شهیدِ الشهداء"   *امام زمان خودتون فرمودید ...*   "السلام علی قتیلِ الاَدعیاء ..." سلام بر اون آقایی که حرومزاده ها کشتنش...   *غریب گیر آوردنت ... یادت نره صداش کنی ... حسییین جان ...*   "السلام علی ساکنِ کربلا..." *آی جوونی که تا به حال کربلا نرفتی،امشب کربلاتو بگیرا ...*   دستت همیشه روی سرِ ما پیاده هاست این اربعین به لطف خدا کربلایی ام ...   کنار قدم هایِ جابر سوی نینوا رهسپاریم ... ستون های این جاده را ما به شوق حرم میشماریم   شبیه رباب و سکینه برای شما بی قراریم از این سختی و دوری راه به شوق تو باکی نداریم   فدایی زینب،پر از شوق و عشقیم اگر که خدا خواست،به زودی دمشقیم   لبیک یابن حیدر ... یابن حیدر ... یابن حیدر‌ ...   *آقا ما رو بردی کربلا ... حالا بیا بریم تو قافله ای که مثل فردا میرسه کربلا ...   فریاد یا محمدا ،حسین رسید به کربلا ...   طبرانی در معجم الکبیر نوشته : "فَلَمّا احیطَ بِحُسَینٍ علیه السلام حینَ قُتِلَ" وقتی محاصره کردند دیگه نگذاشتند که پیش بره "قالَ: مَا اسمُ هذِهِ الأَرضِ؟! "آقا پرسید اسم اینجا چیه؟ "قالوا: كَربَلاءُ..." اینجا کربلاست. خوارزمی میگه تا آقا شنید فرمود: "انزِلوا، هذا مَوضِعُ كَربٍ وبَلاءٍ " به اصحابش فرمود: همه پیاده بشید؛ اینجاست محل کرب و بلا ...   "هاهُنا مُناخُ رِكابِنا ومَحَطُّ رِحالِنا "همینجا بار و بنه به زمین میگذاریم "وَ مَقتَلُ رِجالِنا" اینجا مردایِ ما رو میکشن "وسَفكُ دِمائِنا..." اینجا خون های ما رو بر زمین میریزند ...*بمیرم زینب داره این حرفا رو میشنوه ،چه حالی داره زینب ...* . .

کاروان آل الله، (رسیده از راه) ۳

زیر لب مولا گوید، (أعوذ بالله) ۳

هُنا ،

مُناخُ رِکابِنا ... مَحَطُّ رِحالِنا

مَقْتَلُ رِجالِنا ....

رکابِ ناقه می‌گیرد ، علم به دستِ آب آور

مؤذن حرم باشد ، علی اکبر ....

*حالا زینب چی میگه؟*

حسین ، عزیزِ مادر حسین ...

می‌شود خوابم تعبیر، (بیا برگردیم) ۳

می‌شوم از غصه پیر، (بیا برگردیم) ۳

حسین ،

به جان مادر قسم، من اینجا دلواپسم

بدون تو بی کسم

حسین ،

دلم غرقِ اضطرار، ببینم بر جسمِ یار

جراحاتِ بی شمار

قرار قلبِ من حالا، سرت به شانۀ خواهر

خدا نیارَد آن دم که ، شوی بی سر ...

حسین ، عزیزِ مادر حسین ...

*روضه من تمامِ ...دیگه خیلی از حرفا رو نمیزنم ..." فَنَزَلَ القَومُ..."با چه عزت و احترامی... "وضُرِبَت خَیمَةُ الحُسَینِ علیه السلام لِأَهلِهِ وبَنیهِ" اول ، اصحاب آمدند خیمۀ حضرت و فرزندانش رو برپا کردند.بعد آخه میگه: "وضَرَبَ عَشیرَتُهُ خِیامَهُم مِن حَولِ خَیمَتِه" بقیه اومدن خیمه شون رو گرداگرد خیمۀ آقا زدن

کربلا رفتی؟خیمه گاه؟ اون سر در خیمه گاه نوشته:"السلام علی خیامِ الخالیَه مِن الحسین و اصحابِه..."سلام بر خیمه های خالی از امام حسین و اصحابش

اصحاب همه دور تا دور اینا رو گرفته بودن ، زینب با یه احترام و شکوهی پیاده شد اما گذشت ... گذشت ... گذشت ... پاسدار خیمه ها ، بی دست ، علقمه افتاد ..‌.

خودِ امام حسین از چپ و راست حمله به خیام رو دفع میکرد، تا اینکه کار به جایی رسید که ناحیۀ مقدسه فرمود : از چپ و راست به خودش میپیچید ... دیگه دشمن به خیمه ها طمع کرد ...

آه دمی که لشکر اعدا نکرد شرم

کردند رو به خیمۀ سلطانِ کربلا ...

*زینب مواظب باش... "أقبَلَ الأَعداءُ حَتّى أحدَقوا بِالخَیمَةِ..." همون حرومزاده ها اومدن ... دور تا دور خیمه ها رو گرفتن ... (اینجا به ظاهر خیمه هست ولی حرم رسول اللهِ...) امام حسین فرمود:"هل مِن ذابٍّ یَذُبُّ عن حرمِ رسول الله؟! " ...

در حریم وحی دشمن تاخته

دخت زهرا رنگ خود رو باخته...

 

شمر صدا زد:" اُدخُلوا ..."برید داخل ... "فَاسلُبوا بِزَّتَهُنَّ ..." برید هر چی دارن غارت کنید ... روایت داره: "فَدَخَلَ القَومُ فَأَخَذوا كُلَّ ما كانَ بِالخَیمَة ..." اومدن داخل ... همه چی رو بردن ... زینب ... زینب ...*

بیرق عشقت بالا ،(اباعبدالله ...) ۳

کل یوم عاشورا ،(اباعبدالله...) ۳

حسین ،

سلام ای بالانشین ،سلام ای خونین جبین

بخر ما را اربعین ...

من الغریب تو اوج ، تمام روضه هایِ تو

خدا چه روضه ای خوانده برای تو ...

حسین ، قتیل العَطشان ، حسین ...

حسین ، عزیزِ مادر حسین ...

شاعر : روح اله اسماعیلی

.