نمایش جزئیات

نجوا با امام زمان روحی له الفدا شب دوم ماه محرم سال به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی

نجوا با امام زمان روحی له الفدا شب دوم ماه محرم سال به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی

یا صاحب الزمان .. یا صاحب الزمان ..

مرا با یک نظر ، اهلِ نظر کن

مرا تا زنده ام اهلِ سحر کن

اگر هر جا که من هستم نیایی

بیا من میروم ، زین جا گذر کن

*همۀ اینا بهانه است برا اینکه تو یه نگاه به ما کنی .. همۀ این دورهمی ها ، گریه کردنا ، روضه ها سینه زنی ها . این همه وقت میزاریم می آییم اینجا می شینیم. منتی هم نیست خدا میدونه اما دلمون میخاد توام بیای در جمعمون .. شما بیایی جمعمون صفا پیدا میکنه ... آی پسر فاطمه ... ای پسر دست شکسته .. یک دستی سر دلِ ما بکش آقا .. یا صاحب الزمان ...*

وای اگر در حرمش یار نمی خواست مرا

سر بازار ، خریدار نمی خواست مرا

با چه شوقی بغلم کرد همان اولِ ماه

*بخدا خبر نداری همه مونو آقا بغل کرده .. والّا الان اینجا ننشسته بودیم ..*

با چه شوقی بغلم کرد همان اول ماه

اصلاً انگار نه انگار نمی خواست مرا

*یه جوری منو تحویلم گرفت. یه جوری میبینم بعضی ها گریه می کنن انگار دقیقاً همین حسی که منم دارم شما هم دارید. من حس میکنم تو جمع شما خیلی زیادیَم. اصلاً جام بین شما گریه کنا نیست .

آقا کریم بود که بی دعوت آمدم ..

حالا من کی هستم؟*

من همانم که شدم خوار همه اما او

پیش مخلوقِ خودش خوار نمی خواست مرا

به حسابم نرسید و به حسابم آورد

او کریم است بدهکار نمی خواست مرا

بودم آلوده ولیکن دم در پاکم کرد

لطف آقاست گناه کار نمی خواست مرا

*گفت همون دم در پاکت می کنم ، وقتی می آیی اینجا میشینی با همه وجودت گریه کنی برا حسینِ ما ...

بیا از گناهان پاکم کن

مرا در کربلا خاکم کن ..

یاده همه شهدامون که این شعرا رو میخوندن شما هم بخونید ..

نسیمی جان فزا می آید

بوی کرب و بلا می آید ...*

آشنایِ علی ام ، گرد و غبار نجفم

وای اگر حیدر کرار نمی خواست مرا

تشنه ام کرد که یاد لب عطشان باشم

تا نگوییم علمدار نمی خواست مرا

*آی خادما .. این برای خادماست که بیرون دارن کار می کنن ..*

عاقبت کارگر روضه شدم شکرِ خدا

فاطمه نوکر سربار نمی خواست مرا

.