نمایش جزئیات

روضه_ ابن الرضاجوادالائمه علیه السلام_روضه حضرت سیدالشهدا علیه السلام _حاج ابوالفضل بختیاری

روضه_ ابن الرضاجوادالائمه علیه السلام_روضه حضرت سیدالشهدا علیه السلام _حاج ابوالفضل بختیاری

به دیوار قفس بشکسته ام بال و پر خود را

زنم تنهای تنها ناله های آخر خود را

لبم خشکیده،یارم خصم جانی،حجره در بسته

مگر با قطره اشکی تر کنم حنجر خود را

بزن کف،پایکوبی کن،بیفشان دست ام الفضل

که کشتی در جوانی شوهر بی یاور خود را

*اما یه حرفم با کنیزا زده یکی یه دونه امام رضا*

کنیزان لحظه ای آرام شاید بشنوم یک دم

*آخه صدا کرد کنیزا رو گفت:پایکوبی کنید،هلهله کنید،کسی صدای جوادالائمه را نشنوه*

کنیزان لحظه ای آرام شاید بشنوم یک دم

صدای جانسوز زهرا مادر خود را

*یا امام رضا عزیز دردونت گوشه ی حجره تشنه جان داد اما به این بسنده نکرد،اون نانجیب کنیزا رو صدا کرد بدن بی جان آقا را آوردن پشت بام خانه زیر آفتاب بغداد...آی اهل روضه! گریه کنا چیزی نگذشت شنیدین کبوترای آسمون اومدن بالهاشون رو به هم دادن سایه انداختن رو بدن عزیز امام رضا..."لا یوم کیومک یا اباعبدالله" بمیرم برای اون بدنی که زیر آفتاب سیاه شد وقتی زین العابدین آمد بدن بابا رو از غلام تشخیص نمیداد ...حسین ...

.