نمایش جزئیات

متن روضه امام جواد الائمه علیه السلام-سید مهدی میرداماد

متن روضه امام جواد الائمه علیه السلام-سید مهدی میرداماد

وقت پرپر زدنم برگ و برم میسوزد

موقع پر زدنم بال و پرم میسوزد

اونایی كه اهل روضه باشن،با یه كلمه جلوتر میرن،اگه میخوای امشب بهت سوز بدن،تو روضه آتیشت بزنن،هی بگو میسوزم،ببین چه روضه هایی برات مجسم میشه

وقت پرپر زدنم برگ و برم میسوزد

موقع پر زدنم بال و پرم میسوزد

بس كه كبریت كشیده است به جانم این زهر

آسمان دود، زمین در نظرم میسوزد

گفتم آبی روی آتش بود اشكم

بعضی وقت ها میگی گریه كنم،آبی رو آتیشه،سبك شم

گفتم آبی روی آتش بود اشكم اما

اشك هم پای دل شعله ورم میسوزد

همسرم ریخته در كاسه ی جان زهری كه

هم سرم،هم بدنم ،هم جگرم میسوزد

حرف از سوختن آمد

یه جایی بُرده تو رو كه بغض دلت میتركه

حرف از سوختن آمد به گمانم طفلی

گفت عمه كمكم كن كه سرم میسوزد

دوید از خیمه بیرون دامنش داره میسوزه،معجرش داره میسوزه،الله اكبر،یه وقت دید یه نانجیب داره میاد به طرفش،روایت میگه نشست رو زمین،از عمه شنیده گوشواره ها رو میبرن،معجرهارو میبرن،گفت:آقا به من نزن،صدا زد عزیزم من با تو كاری ندارم،نترس،دید همه بدنش داره میلرزه،گفت:من باهات كاری ندارم،من خودم دختر دارم،میدونم دختر بچه زود میترسه،صدا زد اگه با من كار نداری،من یه خواهش ازت دارم،چی می خوای؟آب می خوای،تشنه هستی؟گفت: نه به من بگو راه نجف كدوم طرفه،نجف و می خوای چیكار،گفت:می خوام رو كنم به جدم امیرالمؤمنین،بگم،بیا ببین با ناموست دارن چیكار میكنن،حسین........

به جوانیم قسم بیشتر از آتش جان

قلب من از بی وفایی همسرم میسوزد

من از زهر نسوختم،من و هلهله ی این زن ها آتیش زد،هلهله كردن،كف زدن،یكی از این كنیزها دلش به رحم اومد،میگن این ظرف آب رو برداشت،آورد،همچین كه رسید جلو در،ام فضل ملعونه، دستش رو گرفت،گفت:كجا میبری؟گفت:مگه نمی شنوی داره میگه سوختم،ظرف آب رو ازش گرفت رفت،تو حجره،میگن آب رو جلوی امام جواد،ریخت رو زمین،گفت:میخوام جیگرم خنك بشه،یه نفر دلش سوخت،برا امام جواد آب آورد،كربلا هم یه نفر دلش سوخت،اما یه خورده دیر آورد،همچین كه رسید دید هلال ، نانجیب داره از گودال بالا میاد،كجا داری میری،دارم برا حسین،آب میبرم، نمی خواد ببری خودم حسین رو سیراب كردم،میگه دیدم سر بریده حسین رو بالا آورد،همه بگید حسین........

.