نمایش جزئیات

پیمانه ی زهر

پیمانه ی زهر

ز سوز غم پر پروانه می سوخت

 ز داغ لاله ای گلخانه می سوخت

وجودش را شرر زد آشنایی

که از دورش دل بیگانه می سوخت

بنوشید آب از پیمانه ی زهر

دل پاکش از این پیمانه می سوخت

ز آوای جواد آن جان زهرا

 نهال گلشن جانانه می سوخت

 میان حجره بود و ناله می کرد

 به حال وی دلی آنجا نمی سوخت