نمایش جزئیات

بابا رضا جان

بابا رضا جان

بر خاک حجره ، سر می گذارم

تنهای تنها جان می سپارم

قاتل مرا کشت با کام عطشان

بابا رضا جان ، بابا رضا جان

 بابا رضا جان ، بابا رضا جان

در را به رویم ، از کینه بسته

در انتظار مرگم نشسته

او می زند کف ، من می دهم جان

بابا رضا جان ، بابا رضا جان

بابا رضا جان ، بابا رضا جان

آب خوش من ، اشک روان بود

قوت و غذایم ، زخم زبان بود

جرمم چه بوده ، ترویج قرآن

بابا رضا جان ، بابا رضا جان

بابا رضا جان ، بابا رضا جان

جسمم  به ماند ، از جور ایّام

گه کنج حجره ، گه بر روی بام

دیدم بسی من ، ظلم فراوان

بابا رضا جان ، بابا رضا جان

 بابا رضا جان ، بابا رضا جان