نمایش جزئیات
ذکر توسل و روضه جانسوز _ ویژۀ ایامِ شهادت امام باقر علیه السلام _حاج حسن خلج
هزار خاطرۀ غم نمیرود از یاد
غروبِ سرخِ محرم نمیرود از یاد ...
*چکارکردن ...چیکار کردن آقاجون ؟ میتونی یه جمله شو بگی ؟*
به خون تمامیِ گلهایِ باغ آغشتن
نه گل ، نه غنچه ، نه بلبل ، تمام را کشتن
*به کوچیک و بزرگمون رحم نکردن .....*
حسین ...........
هزار خاطرۀ غم نمیرود از یاد ...
*عمه هام میدویدن .... دامنِ عمه کوچولوم آتیش گرفته بود ...
آقا دیگه بگو از خاطراتت .... *
به گاهوارِۀ خالیِ اصغرم سوگند
ربابُ خیمۀ ماتم نمیرود از یاد .....
*خرجِ محرم و صفر رو بگیر ازین آقا ....یه جوری شد اوضاع ، ما بچه ها تو این خیمه ها می گشتیم ، یه چیکه آب پیدا کنیم ... هی علی اصغر خودشُ از گهواره می انداخت پایین .... ای آقام ..... حسین ....*
فرات بود و عطش بود و کودکانِ حرم ...
*من در هر سنی باشم امامم ... من حجتِ خدا هستم ، اما عمه ها ، برادرا و برادرزادها و کوچولو هایِ دیگه طاقت نداشتن ... این دامن هایِ عربی رو بالا زدن ... رو کفِ خرابه .... جیگرم آتیش گرفته بود .... جیگرم می سوخت .....*
حسین .........
اللهم العجل لولیک الفرج .......
.