نمایش جزئیات

ذکر توسل و روضه جانسوز _ ویژۀ ایامِ شهادت امام باقر علیه السلام _سید رضا نریمانی

ذکر توسل و روضه جانسوز _ ویژۀ ایامِ شهادت امام باقر علیه السلام _سید رضا نریمانی

بار بلا به شانه کشیدم به کودکی

از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی

از خیمه‌گاه تا تهِ گودالِ قتلگاه

دنبالِ عمه‌هام دویدم به کودکی ...

آن شب که در مقابل من عمه را زدند

فریادِ اَلفرار شنیدم به کودکی ...

عمه اگر چه در همه جا شد سپر ولی

من ضرب دست شمر چشیدم به کودکی

*این اقا بالاخره مردِ .... پسرا تحملشون بیشتره .....

دستِ عدو بزرگتر از صورت من است ...

آن شب که درخرابه سر آمد میان‌مان

چون عمه‌ام رقیه خمیدم به کودکی

با کعبِ نی لباس همه پاره پاره شد

بدتر زِ اهل شام ندیدم به کودکی ....

یک سرخ‌مو زِ قافلۀ ما کنیز خواست

این را به گوش خویش شنیدم به کودکی

در مجلسِ شراب که شخصیتم شکست

من آستین صبر جویدم به کودکی .....

*به امام صادق گفت بابا ، دوتا دندانِ من شکسته ، فلان جا گذاشتم نکنه یه وقت یادت بره ، اینا رو حتما با بدنِ من دفن کن ... همه جا اینطوریه حتی داریم از شهدا هم که اومده به خوابِ فلانی ، فلانی یه تیکه از بدنِ من فلان جا افتاده ، اینو حتماً ببرید دفن کنید ... رسمِ ما مسلموناس ، اون یه تیکه رم تشییع می کنن ، دفن می کنن با بدن ...  ببینم دلت کجا میره .... دیدن تو صحرا آقا داره دنبالِ یه چیزی میگرده ... سوال کردن چی شده آقا ؟ صدا زد آخه ساربان جسارت کرده ...*حسین .....

شاعر : حاج قاسم نعمتی

.