نمایش جزئیات

زهر جفا

زهر جفا

نشسته بر رُخ غبار عزا، گشته به دلِ شیعیان ظاهر(2)

 به دست دشمن ز زهر جفا، کشته گردیده حضرت باقر

مدینه شد همچو کرب و بلا

دریغا و آه و واویلا(2)

 

ز اشک و خون چشم اهل و ولا

زین عزا و مَحَن گشته طوفانی

 رود اکنون زین مصیبت و غم

خانۀ دلِ ما رو به ویرانی

مدینه شد همچو کرب و بلا

دریغا و آه و واویلا(2)

 

چه حزن انگیز از مدینه رسد با نوای عزا آه غربت او

 ببر گلهای سرشک مرا ای صبا ز وفا سوی تربت او

مدینه شد همچو کرب و بلا

دریغا و آه و واویلا(2)