نمایش جزئیات

متن کامل دعای عرفه و گریزهای مداحی دعا با نوای حاج محمود کریمی

متن کامل دعای عرفه و گریزهای مداحی دعا با نوای حاج محمود کریمی

      بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً.. روا بود که گریبان ز هجر پاره کنم دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم   *  این مجلس ما یه مزیت نسبت به عرفات داره،آی رفقا! عرفات اگه کسی روضه ی حسین بخونه تو نمی تونی خودت رو بزنی،نمی تونی سینه بزنی،نمی تونی لطمه بزنی،نمی تونی محکم رو دستت بزنی...اما اینجا داد زدن و گریه کردن و لطمه زدن آزاده...آخه تو عرفات حسینی لطمه زدن آزاده...آخه تو مقتل نوشته "لاطِماتِ الْوُجُوه" اینقده زینب به صورت لطمه زد...ای حسین... ان شاءالله همه با هم یه روز عرفات اونجا خودمون رو هلاک کنیم برا حسین...اونجا دیگه بمیره آدم...وقتی هم مرد دیگه حَرَجی برش نیست...میگن: اینقده بی بی زینب سلام الله علیها گریه کرد،دق کرد.... * اَلْحَمْدُ لله الَّذى لَيْسَ لِقَضآئِهِ دافِعٌ* همه داشتن نگاش می کردن،چه جور مناجات می کنه* وَلا لِعَطائِهِ مانِعٌ وَلا کَصُنْعِهِ صُنْعُ صانِعٍ وَهُوَ الْجَوادُ الْواسِعُ فَطَرَ اَجْناسَ الْبَدائِعِ واَتْقَنَ بِحِکْمَتِهِ الصَّنائِعَ لا تَخْفى عَلَيْهِ الطَّلايِـعُ وَلا تَضيعُ عِنْدَهُ الْوَدائِعُ جازى کُلِّ صانِعٍ وَرائِشُ کُلِّ قانعٍ وَراحِمُ کُلِّ ضارِعٍ * سپاس خدایی رو که  به هر بیچاره ای رحم میکنه...* وَمُنْزِلُ الْمَنافِعِ وَالْکِتابِ الْجامِعِ بِالنُّورِ السّاطِعِ وَ هُوَ لِلدَّعَواتِ سامِعٌ* صدامون رو میشنوه... * وَلِلْکُرُباتِ دافِعٌ وَلِلدَّرَجاتِ رافِعٌ وَلِلْجَبابِرَةِ قامِعٌ فَلا اِلهَ غَيْرُهُ وَلا شَىْءَ يَعْدِلُهُ وَلَيْسَ کَمِثْلِهِ شَىْءٌ وَهُوَ السَّميعُ الْبَصيرُ اللَّطيفُ الْخَبيرُ وَهُوَ عَلى کُلِّشَىْءٍ قَديرٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَرْغَبُ إِلَيْکَ وَاَشْهَدُ بِالرُّبُوبِيَّةِ لَکَ مُقِرّاً بِاَنَّکَ رَبّى وَ اِلَيْکَ مَرَدّى اِبْتَدَاْتَنى بِنِعْمَتِکَ قَبْلَ اَنْ اَکُونَ شَيْئاً مَذْکُورا  وَخَلَقْتَنى مِنَ التُّرابِ* من اصلاً نبودم به نعمتِ خودت من رو بوجود آوردی...من رو از خاک خلق کردی* ثُمَّ اَسْکَنْتَنِى الاَصْلابَ* در صُلب پدرانم ساکن کردی* آمِناً لِرَيْبِ الْمَنُونِ وَاخْتِلافِ الدُّهُورِ وَالسِّنينَ فَلَمْ اَزَلْ ظاعِناً مِنْ صُلْبٍ اِلى رَحِمٍ* جام رو عوض کردی*فى تَقادُمٍ مِنَ الاَيّامِ الْماضِيَهِ وَالْقُرُونِ الْخالِيَهِ لَمْ تُخْرِجْنى لِرَاْفَتِکَ بى وَلُطْفِکَ لى وَاِحْسانِکَ اِلَىَّ فى دَوْلَةِ اَئِمَّةِ الْكُفْرِ* من رو در دولت ائمه کفر به دنیا نیآوردی...خارج نکردی...فکر کردی اگه یه زمانی به دنیا اومده بودی،قبل از اسلام...بعد می فهمیدی یه امام حسینی هست،چقدر حسرت می خوردیم...الحمدالله...الحمدالله پدر و مادرمون رو عاشق امام حسین کردی...اونا هم مارو عاشقِ تو کردن...ما هم بچه هامون رو عاشق بار میآریم...هر که در این حلقه نیست/فارق از این ماجراست...دولت ائمه کفر کدوماست؟*الَّذينَ نَقَضُوا عَهْدَكَ وَكَذَّبُوا رُسُلَكَ لكِنَّكَ اَخْرَجْتَنى لِلَّذى سَبَقَ لى مِنَ الْهُدَى الَّذى لَهُ يَسَّرْتَنى وَفيهِ اَنْشَاءْتَنى* من رو به دنیا آوردی،در چه زمانی؟ در زمان خاتم پیغمبرانت،در این زمان من رو پرورش دادی*وَمِنْ قَبْلِ ذلِكَ رَؤُفْتَ بى * از این خوبی ها با من قبلاً هم انجام دادی...* بِجَميلِ صُنْعِكَ وَسَوابِـغِ نِعَمِكَ فابْتَدَعْتَ خَلْقى مِنْ مَنِىٍّ يُمْنى* من رو به دنیا آوردی،از آب نطفه*وَاَسْكَنْتَنى فى ظُلُماتٍ ثَلاثٍ بَيْنَ لَحْمٍ وَدَمٍ وَجِلْدٍ،لَمْ تُشْهِدْنى خَلْقى وَلَمْ تَجْعَلْ اِلَىَّ شَيْئاً مِنْ اَمْرى ثُمَّ اَخْرَجْتَنى لِلَّذى سَبَقَ لى مِنَ الْهُدى اِلَى الدُّنْيا تآمّاً سَوِيّاً وَحَفِظْتَنى فِى الْمَهْدِ طِفْلاً صَبِيّاً وَرَزَقْتَنى مِنَ الْغِذآءِ لَبَناً مَرِيّاً* من رو در گهواره که کوچیک بودم حفظ کردی...کی داره این حرف رو میزنه؟ آقا سیدالشهداء میگه،کسی که گهواره جنبانش جبرائیل بود، هر کی نگاه می کرد،می دید گهواره تکون میخوره...چه خبره؟ گهواره ی حسین تکان می خوره..رسول خدا فرمود:شما نمی بینید،جبرائیل داره گهواره رو تکون میده...کسی که مادرش فاطمه باشه،جدش رسول خدا باشه گهواره جنبانش جبرائیلِ،کسی که پدرش امیرالمؤمنین باشه باید همین باشه،چرا راه دوری میریم،کسی که حسین باشه گهواره جنبانش جبرائیلِ...* وَعَطَفْتَ عَلَىَّ قُلُوبَ الْحَواضِنِ وَكَفَّلْتَنى الاُمَّهاتِ الرَّواحِمَ* مادران مهربان رو برای محافظت از ما قرار دادی...یکی از این مادرای مهربون،کسی بود که خودِ حسین بهش می گفت: مادر!...آی اُم البنین!* وَكَلاَتَنى مِنْ طَوارِقِ الْجآنِّ وَسَلَّمْتَنى مِنَ الزِّيادَةِ وَالنُّقْصانِ فَتَعالَيْتَ يا رَحيمُ يا رَحْمنُ حتّى اِذَا اسْتَهْلَلْتُ ناطِقاً بِالْكَلامِ،اَتْمَمْتَ عَلَىَّ سَوابغَ الاِ نْعامِ وَ رَبَّيْتَنى زايِداً فى كُلِّ عامٍ حَتّى إ ذَا اكْتَمَلَتْ فِطْرَتى وَاعْتَدَلَتْ مِرَّتى اَوْجَبْتَ عَلَىَّ حُجَتَّكَ بِاَنْ اَلْهَمْتَنى مَعْرِفَتَكَ وَرَوَّعْتَنى بِعَجائِبِ حِكْمَتِكَ وَاَيْقَظْتَنى لِما ذَرَاْتَ فى سَمآئِكَ وَ اَرْضِكَ مِنْ بَدائِعِ خَلْقِكَ وَنَبَّهْتَنى لِشُكْرِكَ وَذِكْرِكَ* به من گفتی من شکرت رو بجا بیارم،یادم انداختی،گوش زد کردی...* وَاَوجَبْتَ عَلَىَّ طاعَتَكَ وَعِبادَتَكَ*فرض کردی،واجب کردی عبادت رو بر من* وَفَهَّمْتَنى ما جاَّءَتْ بِهِ رُسُلُكَ وَيَسَّرْتَ لى تَقَبُّلَ مَرْضاتِكَ وَمَنَنْتَ عَلَىَّ فى جَميعِ ذلِكَ بِعَونِكَ وَلُطْفِكَ ثُمَّ اِذْ خَلَقْتَنى مِنْ خَيْرِ الثَّرى*من رو از بهترین خاک ها آفریدی*لَمْ تَرْضَ لى يا اِلهى نِعْمَةً دُونَ اُخرى* به یه نعمت هم راضی نشدی* وَرَزَقْتَنى مِنْ اَنواعِ الْمَعاشِ وَصُنُوفِ الرِّياشِ* انواع و اقسام نعمت هارو به من دادی،لباس و زندگی...* بِمَنِّكَ الْعَظيمِ الاَعْظَمِ عَلَىَّ وَاِحْسانِكَ الْقَديمِ اِلَىَّ حَتّى اِذا اَتْمَمْتَ عَلَىَّ جَميعَ النِّعَمِ وَصَرَفْتَ عَنّى كُلَّ النِّقَمِ لَمْ يَمْنَعْكَ جَهْلى وَجُرْاءَتى عَلَيْكَ اَنْ دَلَلْتَنى اِلى ما يُقَرِّبُنى اِلَيْكَ* همه ی نعمت ها رو به من تمام کردی،جهل و بی باکی و جرأت و جسارت من باعث نشد این نعمت هارو از من بگیری* وَوَفَّقْتَنى لِما يُزْلِفُنى لَدَيْكَ*همه چی بهم دادی،تازه یه چیزای دیگه هم هست* فَاِنْ دَعَوْتُكَ اَجَبْتَنى*امام حسین داره میگه:هر موقع صدات زدم جواب دادی* وَاِنْ سَئَلْتُكَ اَعْطَيْتَنى*هر موقع ازت خواستم عطا کردی* وَاِنْ اَطَعْتُكَ شَكَرْتَنى*هر موقع اطاعتت کردم پاداش دادی* وَاِنْ شَكَرْتُكَ زِدْتَنى*شکرت رو بجا آوردم،زیادش کردی*كُلُّ ذلِكَ اِكْمالٌ لِاَنْعُمِكَ عَلَىَّ وَاِحْسانِكَ اِلَىَّ فَسُبْحانَكَ سُبْحانَكَ مِنْ مُبْدِئٍ مُعيدٍ حَميدٍ مَجيدٍ تَقَدَّسَتْ اَسْمآؤُكَ وَعَظُمَتْ آلاَّؤُكَ فَأَىَ نِعَمِكَ يا اِلهى اُحْصى عَدَداً وَذِكْراً* کدوم یک از نعمت های تو رو میشه شمُرد؟،کدومش رو میشه یاد کرد؟...* أمْ اَىُّ عَطـاياكَ أقُومُ بِها شُكْراً* برا کدوم نعمتت میشه شکر کرد...طرف یه کلیه نداره،برا پیوند کلیه هی باید بره و بیاد،آزمایشِ خون باید بده،هی خون عوض کنه...خرج کنه...تا داریم شکر نمی کنیم...بعد امام حسین می فرمایند: نمیشه برا یه دونه اش شکر کرد...* وَهِىَ يا رَبِّ اَكْثَرُ مِنْ اَنْ يُحْصِيَهَا الْعآدّوُنَ أوْ يَبْلُغَ عِلْماً بِهَا الْحافِظُونَ ثُمَّ ما صَرَفْتَ وَدَرَأْتَ عَنّى، اَللّهُمَّ مِنَ الضُرِّ وَالضَّرّآءِ، أكْثَرُ مِمّا ظَهَرَ لى مِنَ الْعافِيَةِ وَالسَّرّآءِ وَاَنـَا اَشْهَدُ يا اِلهى بِحَقيقَةِ إيمانى *شهادت میدم به حقیقتِ ایمانم... حالا تازه این نعمت هایی که تو بدن هست،ابی عبدالله اشاره میکنه،فقط ببین چیارو داریم قدر نمی دونیم*وَعَقْدِ عَزَماتِ يَقينى وَ خالِصِ صَريحِ تَوْحيدى وَ باطِنِ مَكْنُونِ ضَميرى وَ عَلائِقِ مَجارى نُورِ بَصَرى وَاَساريرِ صَفْحَةِ جَبينى*با اسرار خطوط پیشونیم...* وَخُرْقِ مَسارِبِ نَفْسى* منافذ ریه...* وَخَذاريفِ مارِنِ عِرْنينى* حس بویایی...* وَمَسارِبِ سِماخِ سَمْعى* پرده ی گوشم... * وَما ضُمَّتْ وَاَطْبَقَتْ عَلَيْهِ شَفَتاىَ *با دو لبم...آی قربون لبایِ خونیت...*وَحَرَكاتِ لَفْظِ لِسانى وَمَغْرَزِ حَنَكِ فَمى وَفَكّى* امروز روزِ شهادتِ مسلمِ،آب آوردن برا مسلم، هر چی اومد آب بخوره نتونست...لب و دندانش پُر از خون بود...آب می ریخت توی ظرف آب،با خون مخلوط میشد،آب رو کنار ریخت،گفت: شاید روزیم نیست،باید با لبِ تشنه جان بدم...من یه جا دیگه سراغ دارم کربلا، جلویِ لشکر رو عباس گرفت، عرض کرد: آقاجان! شما برید کنار آب، آب نوشِ جان کنید،من دلواپس شما هستم، همچین که آب رو بالا آورد بخوره،تیری اصابت کرد به حَنَکِ حضرت،تیر رو بیرون کشید،خون ریخت تویِ آب،هر چی اومد آب بخوره،آب مضاف شد،همین حرف رو زد،آب نخورد...* وَمَنابِتِ اَضْراسى*شهادت میدم با مکان روئیدن دندونام...آی قربون لب و دندان چوب خوردت آقاجان!* وَمَساغِ مَطْعَمى وَمَشْرَبى*عصبِ قوه ذائقه ام...* وَحِمالَةِ اُمِّ رَاءْسى وَبُلُوعِ فارِغِ حَباَّئِلِ عُنُقى* به رگ های گردنم...* وَمَا اشْتَمَلَ عَليْهِ تامُورُ صَدْرى وَحمائِلِ حَبْلِ وَتينى*به تمام رگ هام..* وَنِياطِ حِجابِ قَلْبى وَاءَفْلاذِ حَواشى كَبِدى* به اونجا که قلب و جگرم بهش وصل است...آی جگرم...* وَما حَوَتْهُ شَراسيفُ اَضْلاعى* به خمیدگی دنده های سینه ام...* وَحِقاقُ مَفاصِلى *به بندهای مفصلم*وَقَبضُ عَوامِلى*به عضلاتم..قُوایِ عامله...* وَاَطرافُ اَنامِلى* وَلَحْمى*گوشتم* وَدَمى*خونم* وَشَعْرى*موهام* وَبَشَرى*پوستم* وَعَصَبى وَقَصَبى وَعِظامى وَمُخّى وَعُرُوقى*به رگ هام،به استخوان هام* وَجَميعُ جَوارِحى وَمَا انْتَسَجَ عَلى ذلِكَ اَيّامَ رِضاعى*و به تمام وجودم که در ایام شیرخوردنم تشکیل شده و به هم بافته شده* وَما اَقلَّتِ الاَرْضُ مِنّى وَنَوْمى وَيَقَظَتى وَسُكُونى وَحَرَكاتِ رُكُوعى وَسُجُودى*با همه ی حالات هام،خوابم،بیداریم،آرامشم،رکوع و سجودم...* اَنْ لَوْ حاوَلْتُ وَاجْتَهَدْتُ مَدَى الاَعصارِ*با همه ی اینها چی میخوای بفرمایی آقاجان!؟* وَالاَحْقابِ لَوْ عُمِّرْتُها اَنْ أُؤَدِّىَ شُكْرَ واحِدَةٍ مِنْ أَنْعُمِكَ مَا اسْتَطَعْتُ ذلِكَ*اگر قرار بشه یه عمر بگذره و من شکر یه دونه از اینهارو بکنم، نمی تونم...* اِلاّ بِمَنِّكَ الْمُوجَبِ عَلَىَّ بِهِ شُكْرُكَ اَبَداً جَديداً* الا اینکه تو  به من منَّت بذاری،تو من رو موفق کنی، تازه این یک شکر جدیدی داره...* وَثَنآءً طارِفاً عَتيداً اَجَلْ وَلوْ حَرَصْتُ اَنـَا وَالْعآدُّونَ مِنْ اَنامِكَ أَنْ نُحْصِىَ مَدى اِنْعامِكَ سالِفِهِ وَ انِفِهِ ما حَصَرْناهُ عَدَداً وَلا اَحْصَيناهُ اَمَداًهَيْهاتَ إنّى ذلِكَ وَاَنْتَ الْمُخْبِرُ فى كِتابِكَ النّاطِقِ،وَالنَّبَاءِ الصّادِقِ وَاِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ الله لا تُحْصُوها صَدَقَ كِتابُكَ اْللّهُمَّ وَاِنْبآؤُكَ وَبَلَّغَتْ اَنْبِيآؤُكَ وَرُسُلُكَ ما اَنْزَلْتَ عَلَيْهِمْ مِنْ وَحْيِكَ وَشَرَعْتَ لَهُمْ وَبِهِمْ مِنْ دينِكَ غَيْرَ أَنّى يا اِلهى اَشْهَدُ بِجُهْدى وَجِدّى وَمَبْلَغِ طاعَتى وَوُسْعى وَ أَقُولُ مُؤْمِناً مُوقِناً اَلْحَمْدُ لله الَّذى لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً فَيَكُونَ مَوْرُوثاً*ستایش خدایی رو که بچه دار نمیشه،زائیده ی کس دیگه ای هم نیست* وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَريكٌ فى مُلْكِهِ فَيُضآدَهُ فيَما ابْتَدَعَ،وَلا وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ فَيُرْفِدَهُ فيما صَنَعَ فَسُبْحانَهُ سُبْحانَهُ لَوْ كانَ فيهِما الِهَةٌ اِلا الله لَفَسَدَتا وَتَفَطَّرَتا سُبْحانَ الله الْواحِدِ الاَْحَدِ الصَّمَدِ الَّذى لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً اَحَدٌ اَلْحَمْدُ لله حَمْداً يُعادِلُ حَمْدَ مَلاَّئِكَتِهِ الْمُقَرَّبينَ وَاَنْبِي آئِهِ الْمُرْسَلينَ وَصَلَّى الله عَلى خِيَرَتِهِ مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيّينَ وَآلِهِ الطَّيـِبـيـنَ الطـّاهـِريـنَ الْمـُخـلَصـيـنَ وَسـَلَّمَ اَللّهُمَّ اجْعَلْنى اَخْشاكَ كَانّى أَراكَ وَاَسْعِدْنى بِتَقويكَ وَلا تُشْقِنى بِمَعْصِيَتِكَ وَخِرْلى فى قَضآئِكَ وَبارِكْ لى فى قَدَرِكَ حَتّى لا احِبَّ تَعْجيلَ ما اَخَّرْتَ وَلا تَاْخيرَ ما عَجَّلْتَ اَللّهُمَّ اجْعَلْ غِناىَ فى نَفْسى وَالْيَقينَ فى قَلْبى وَالاِخْلاصَ فى عَمَلى وَالنُّورَ فى بَصَرى وَالْبَصيرَةَ فى دينى وَمَتِّعْنى بِجَوارِحى وَاجْعَلْ سَمْعى وَبَصَرى اَلْوارِثَيْنِ مِنّى وَانْصُرْنى عَلى مَنْ ظَلَمَنى وَاَرِنى فيهِ ثارى وَمَـارِبى وَاَقِرَّ بِذلِكَ عَيْنى اَللَّهُمَّ اكْشِفْ كُرْبَتى وَاسْتُرْ عَوْرَتى وَاْغْفِرْ لى خَطيَّئَتى وَاخْسَاءْ شَيْطانى وَفُكَّ رِهانى،وَاْجَعْلْ لى يا اِلهى الدَّرَجَةَ الْعُلْيا فِى الاْ خِرَهِ وَالاُوْلى اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ کَما خَلَقْتَنى فَجَعَلْتَنى سَمیعاً بَصیراً وَلَکَ الْحَمْدُ کَما خَلَقْتَنى فَجَعَلْتَنى خَلْقاً سَوِیّاً رَحْمَهً بى وَقَدْ کُنْتَ عَنْ خَلْقى غَنِیّاً رَبِّ بِما بَرَاءْتَنْى فَعَدَّلْتَ فِطْرَتى رَبِّ بِما اَنْشَاءْتَنى فَاَحْسَنْتَ صُورَتى رَبِّ بِما اَحْسَنْتَ اِلَىَّ وَفى نَفْسى عافَیْتَنى رَبِّ بِما کَلاَتَنى وَوَفَّقْتَنى رَبِّ بِما اَنـَعْمَتَ عَلَىَّ فَهَدَیْتَنى رَبِّ بِما اَوْلَیْتَنى وَمِنْ کُلِّ خَیْرٍ اَعْطَیْتَنى رَبِّ بِما اَطْعَمْتَنى وَسَقَیْتَنى رَبِّ بِما اَغْنَیْتَنى وَاَقْنَیْتَنى رَبِّ بِما اَعَنْتَنى وَاَعْزَزْتَنى،رَبِّ بِما اَلْبَسْتَنى مِنْ سِتْرِکَ الصّافى وَیَسَّرْتَ لى مِنْ صُنْعِکَ الْکافى صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَعِنّى عَلى بَواَّئِقِ الدُّهُورِ وَصُرُوفِ اللَّیالى وَالاَْیّامِ وَنَجِّنى مِنْ اَهْوالِ الدُّنْیا وَکُرُباتِ الاْ خِرَهِوَاکْفِنى شَرَّ ما یَعْمَلُ الظّالِمُونَ فِى الاَرْضِ اَللّهُمَّ ما اَخافُ فَاکْفِنى وَما اَحْذَرُ فَقِنى وَفى نَفْسى وَدینى فَاحْرُسْنى وَفى سَفَرى فَاحْفَظْنى وَفى اَهْلى وَمالى فَاخْلُفْنى وَفیما رَزَقْتَنى فَبارِکْ لى وَفى نَفْسى فَذَلِّلْنى وَفى اَعْیُنِ النّاسِ فَعَظِّمْنى وَمِنْ شَرِّ الْجِنِّ وَالاِنْسِ فَسَلِّمْنى وَبِذُنُوبى فَلا تَفْضَحْنى وَبِسَریرَتى فَلا تُخْزِنى وَبِعَمَلى فَلا تَبْتَلِنى وَنِعَمَکَ فَلا تَسْلُبْنى وَاِلى غَیْرِکَ فَلا تَکِلْنى.اِلهى اِلى مَنْ تَکِلُنى؟*به چه کسی میخوای من رو واگذار کنی؟...من در خونه چه کسی رو برم بزنم؟*اِلى قَریبٍ فَیَقْطَعُنى اَمْ اِلى بَعیدٍ فَیَتَجَهَّمُنى اَمْ اِلَى الْمُسْتَضْعَفینَ لى* برم پیش کسی که من رو ضعیف میکنه* وَاَنْتَ رَبّى وَمَلیکُ اَمْرى* تو خدایِ منی،تو صاحبِ منی...* اَشْکُو اِلَیْکَ غُرْبَتى*شکایت می کنم به تو از غربتم* وَبُعْدَ دارى وَهَوانى عَلى مَنْ مَلَّکْتَهُ اَمْرى اِلهى فَلا تُحْلِلْ عَلَىَّ غَضَبَکَ* به من غضب نکن،با من قهر نکن...* فَاِنْ لَمْ تَکُنْ غَضِبْتَ عَلَىَّ فَلا اُبالى سُبْحانَکَ غَیْرَ اَنَّ عافِیَتَکَ اَوْسَعُ لى فَاَسْئَلُکَ یا رَبِّ بِنُورِ وَجْهِکَ الَّذى اَشْرَقَتْ لَهُ الاَرْضُ وَ السَّمواتُ*خدایا! به اون نوری که زمین و آسمانها رو روشن کرده..به نورِ صورتت...فرمود: می دونی اون نوری که به کوه خورد و موسی غش کرد و همه مُردن کی بود؟ فرمود: اون نور جلوه ای از جلوات سلمان بود...حالا ببین امیرالمؤمنین کی بود...* وَکُشِفَتْ بِهِ الظُّلُماتُ. وَصَلَحَ بِهِ اَمْرُ الاَوَّلینَ وَالاْ خِرینَ اَنْ لا تُمیتَنى عَلى غَضَبِکَ وَلا تُنْزِلَ بى سَخَطَکَ لَکَ الْعُتْبى لَکَ الْعُتْبى حَتّى تَرْضى قَبْلَ ذلِک لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ رَبَّ الْبَلَدِ الْحَرامِ وَالْمَشْعَرِ الْحَرامِ وَالْبَیْتِ الْعَتیقِ الَّذى اَحْلَلْتَهُ الْبَرَکَهَ وَجَعَلْتَهُ لِلنّاسِ اَمْناً یا مَنْ عَفا عَنْ عَظیمِ الذُّنُوبِ بِحِلْمِهِ یا مَنْ اَسْبَغَ النَّعْمآءَ بِفَضْلِهِ یا مَنْ اَعْطَى الْجَزیلَ بِکَرَمِهِ یا عُدَّتى فى شِدَّتى یا صاحِبى فى وَحْدَتى*ای هم صحبت من در تنهایی...* یا غِیاثى فى کُرْبَتى* ای به داد رسِ من در رنج و تنهایی...* یا وَلِیّى فى نِعْمَتى یا اِلـهى وَاِلـهَ آبائى* ای خدای من و پدارنِ من...* اِبْراهیمَ وَاِسْماعیلَ وَاِسْحقَ وَیَعْقُوبَ وَرَبَّ جَبْرَئیلَ وَمیکائیلَ وَاِسْرافیلَ وَربَّ مُحَمَّدٍ خاتِمِ النَّبِیّینَ وَ آلِهِ الْمُنْتَجَبینَ وَمُنْزِلَ التَّوریهِ وَالاِ نْجیلِ وَالزَّبُورِ وَالْفُرْقانِ وَمُنَزِّلَ کـهیَّعَّصَّ وَطـه وَیسَّ وَالْقُرآنِ الْحَکیمِ،اَنْتَ کَهْفى حینَ تُعْیینِى الْمَذاهِبُ فى سَعَتِها وَتَضیقُ بِىَ الاَرْضُ بِرُحْبِها وَلَوْلا رَحْمَتُکَ لَکُنْتُ مِنَ الْهالِکینَ* اگه رحمتِ تو نبود من از هلاک شدگان بودم...* وَاَنْتَ مُقیلُ عَثْرَتى وَلَوْلا سَتْرُکَ اِیّاىَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحینَ*لغزشم رو کم کردی،اگر پرده پوشیِ تو نبود،من از رسوا شدگان بودم...* وَاَنْتَ مُؤَیِّدى بِالنَّصْرِ عَلى اَعْدآئى* تو یاور من بودی بر پیروزی بر دشمنانم...* وَلَوْلا نَصْرُکَ اِیّاىَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَغْلُوبینَ*اگر نصر تو نبود من شکست می خوردم...* یا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالسُّمُوِّ وَالرِّفْعَهِ اَوْلِیآئُهُ بِعِزِّهِ یَعْتَزُّونَ یا مَنْ جَعَلَتْ لَهُ الْمُلوُکُ نیرَ الْمَذَلَّهِ عَلى اَعْناقِهِمْ فَهُمْ مِنْ سَطَواتِهِ خائِفُونَ ،یَعْلَمُ خائِنَهَ الاَعْیُنِ وَما تُخْفِى الصُّدُورُ وَ غَیْبَ ما تَاْتى بِهِ الاَزْمِنَهُ وَالدُّهُورُ یا مَنْ لا یَعْلَمُ کَیْفَ هُوَ اِلاّ هُوَیا مَنْ لا یَعْلَمُ ما هُوَ اِلاّ هُوَ یا مَنْ لا یَعْلَمُهُ اِلاّ هُوَ یا مَنْ کَبَسَ الاَرْضَ عَلَى الْمآءِ وَسَدَّ الْهَوآءَ بِالسَّمآءِ* ای کسی که زمین رو در آب فرو بردی، برای هوا سد قرار دادی...* یا مَنْ لَهُ اَکْرَمُ الاَسْمآءِ یا ذَاالْمَعْرُوفِ الَّذى لا یَنْقَطِعُ اَبَداً یا مُقَیِّضَ الرَّکْبِ لِیُوسُفَ فِى الْبَلَدِ الْقَفْرِ*ای کسی که قافله رو نگه داشتی برای نجاتِ یوسف،یوسف رو اندختن تو چاه،قافله ای اومد از چاه آب بکشه،یوسف رو پیدا کردن...* وَمُخْرِجَهُ مِنَ الْجُبِّ وَجاعِلَهُ بَعْدَ الْعُبُودِیَّهِ مَلِکاً* بعد از بندگی  عزیز مصر قرار دادی یوسف رو...* یا رادَّهُ عَلى یَعْقُوبَ بَعْدَ اَنِ ابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظیمٌ* ای کسی که یوسف رو به یعقوب رساندی...همچین که علی اکبرش رو راهی کرد،صدا زد: {"یا رادَّهُ  یُوسف َعَلى یَعْقُوب"}ای کسی که یوسف رو به یعقوب رسوندی...علی اکبرم رو به من برسان...* یا کاشِفَ الضُّرِّ وَالْبَلْوى عَنْ اَیُّوبَ*ای کسی که رنج و محنت رو از ایوب گرفتی...* وَمُمْسِکَ یَدَىْ اِبْرهیمَ عَنْ ذَبْحِ ابْنِهِ بَعْدَ کِبَرِ سِنِّهِ وَفَنآءِ عُمُرِهِ * ای کسی که دست ابراهیم رو گرفتی که ابراهیم اسماعیلش رو ذبح نکنه،بعد از اینکه اسماعیل بزرگ شده،ابراهیم هم عمرش رو کرده،صدا زد ابراهیم مادرِ اسماعیل رو،گفت: ما داریم یه مهمونی میریم،لباس نو تن بچه کن،طناب برداشت،کارد برداشت،خدا بهش امر کرده،باید بچه اش رو ذبح کنه،آورد اسماعیلش رو در کوهِ منا...فرمود:پسرم! دیگه باید وعده ی خدا رو عملی کنم،خدا خواسته من تو رو سر ببرم،فرمود: بابا! هر چی خدا میگه همون رو عمل کن،چرا طناب خواستی بابا؟ فرمود: ترسیدم دست و پا بزنی زیرِ دست و پای من،زیر خنجر دست و پا بزنی دلم بلرزه،دستام شُل بشه در انجام تکلیفِ الهی...گفت: بابا طناب ببندی یه خوبی هم داره،من که دست و پا بزنم،گرد و خاک بلند میشه رو صورتت میشینه...دست و پای بچه رو بست،آرام دست بُرد میان کاکُلِ اسماعیلش،چشماش رو بست،مبادا چشمش تو چشم بچه بیوفته...بعد از این همه عمر خدا به ابراهیم اسماعیل داده...خوابوند بچه رو،کارد رو تیز کرده،از احسانی که در صید میشه به مذبوح میشه کرد اینه که کارد تیز باشه،ظلم اینِ که کارد تیز نباشه...کارد رو ابراهیم تیز کرده که بچه آنی درد نکشه،سریع بِبُره، کاکُلِ اسماعیلش رو گرفت،کارد رو گذاشت رو گردن بچه،بچه ی خودش،کشید دید نمی بُره،هر چی عقب جلو کرد کارد رو دید فایده نداره،ناراحت شد،حکم خدارو اومدم انجام بدم نشد،زد کارد رو به زمین، خورد به سنگ،سنگ از ضربه کارد دو نصف شد،خطاب اومد،دست نگه دار...فرمود:ابراهیم! خدا فرموده:به جای اسماعیلت این قوچ رو ذبح کنی...ناراحت بود گریه می کرد،صدا زد:جبرائیل نکنه قربانیِ من قبول نیست...گفت: چرا قبولِ ابراهیم...اما این کارِ تو نیست،غصه های بعدش مالِ تو نیست...{ وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظِيم} ابراهیم! اسماعیل! بشینید،می خوام براتون روضه بخونم،یه روزی میاد کنار دو نهر آب،یه جوانی رو جلو چشم بابا پاره پاره میکنند گرگ ها...یه روزی میاد یکی از بچه هات رو هر کاری می کنند مثلِ خنجرِ تو نمی بُره،آخر از قفا با دوازده ضربت سر از بدنش جدا میکنند...ابراهیم به بچه ات آبم دادی،پاشو برو به سلامت، نذرت هم قبول شد،فداییت رو هم قبول کردیم،بچه رو برداشت آورد ابراهیم،اما مادر دلشوره داره،همچین دید داره با اسماعیل میاد،دوید عرض ادب کرد به پیامبرِ خدا،بچه اش رو بغل کرد،بوسیدش،همه جایِ بچه اش رو نگاه کرد،نکنه زخمی،کبودی به بدن بچه باشه، یه وقت نگاه دید چایِ چاقو رو گردن بچه اش افتاده، یه وقت دیدن هاجر غش کرد، بعضی ها میگن: چند رو بعدش مُرد...ای وای...کجا میخوای بری؟...امان از دلِ رباب...همچین که حسین این بچه رو تو قبر گذاشت، برای اینکه رباب زخم گردن رو نبینه،صورت و گردن رو دقیق روی بدن قرار داد...ای حسین...* یا مَنِ اسْتَجابَ لِزَکَرِیّا فَوَهَبَ لَهُ یَحْیى وَلَمْ یَدَعْهُ فَرْداً وَحیداً* ای کسی که استجابت کردی دعای زکریا رو...زکریا روضه رو شنید،سن و سالش زیاده،عرض کرد: خدایاً به من هم پسری عطا کن، عین همین پسر کشته بشه،عینِ پسرِ پیغمبر خاتم کشته بشه، و من داغش رو ببینم،به موافقت عزای رسول خاتم من هم عزادار بشم،خدا یحیی رو بهش داد،دو نفر در عالم شش ماهه به دنیا اومدن و سالم موندن،یکی یحیی  و یکی جگر گوشه ی فاطمه است،بزرگ شد،سر یحیی رو بریدن،تشنه میان تشت طلا گذاشتن،دیدن زکریا زیر لب داره روضه میخونه،هی میگه: حسین! عزیزِ زهرا!...* یا مَنْ اَخْرَجَ یُونُسَ مِنْ بَطْنِ الْحُوتِ* ای کسی که یونس رو از دل ماهی خارج کردی...* یا مَنْ فَلَقَ الْبَحْرَ لِبَنىَّ اِسْرآئیلَ فَاَنْجاهُمْ*ای کسی که دریارو برای بنی اسرائیل شکافتی و نجاتشون دادی...* وَجَعَلَ فِرْعَوْنَ وَجُنُودَهُ مِنَ الْمُغْرَقینَ*فرعون و جنود و سپاهش رو غرق کردی...* یا مَنْ اَرْسَلَ الرِّیاحَ مُبَشِّراتٍ بَیْنَ یَدَىْ رَحْمَتِهِ*فرمود:موسی! اگر فرعون با این همه شقاوتش که صدا زد: موسی کمکم کن،اگر یه بار زبونی صدا می زد: یا ربِّ موسی، ای خدایِ موسی،یه بار منو صدا میزد من نجاتش میدادم...* یا مَنْ لَمْ یَعْجَلْ عَلى مَنْ عَصاهُ مِنْ خَلْقِهِ یا مَنِ اسْتَنْقَذَ السَّحَرَهَ مِنْ بَعْدِ طُولِ الْجُحُودِ وَقَدْ غَدَوْا فى نِعْمَتِهِ یَاْکُلُونَ رِزْقَهُ، وَیَعْبُدُونَ غَیْرَهُ وَقَدْ حاَّدُّوهُ وَناَّدُّوهُ وَکَذَّبُوا رُسُلَهُ یا اَلله یا اَلله یا بَدىُ یا بَدیعُ لا نِدَّلَکَ یا دآئِماً لا نَفادَ لَکَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ یا مُحْیِىَ الْمَوْتى یا مَنْ هُوَ قآئِمٌ عَلى کُلِّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ یا مَنْ قَلَّ لَهُ شُکْرى فَلَمْ یَحْرِمْنى وَعَظُمَتْ خَطیَّئَتى فَلَمْ یَفْضَحْنى*ای کسی که من شکرش رو کم کردم،ولی محرومم نکرد،ای کسی که گناهان بزرگ انجام دادم منو رسوا نکرد* وَرَانى عَلَى الْمَعاصى فَلَمْ یَشْهَرْنى* منو در حال گناه کردن دید ولی انگشت نمام نکرد...* یا مَنْ حَفِظَنى فى صِغَرى*ای کسی که من رو در خردسالی حفظ کردی* یا مَنْ رَزَقَنى فى کِبَرى*ای کسی که من رو در بزرگی رزق دادی* یا مَنْ اَیادیهِ عِنْدى لا تُحْصى*ای کسی که نعمت هاش شمرده شدنی نیست* وَنِعَمُهُ لا تُجازى یا مَنْ عارَضَنى بِالْخَیْرِ وَالاِحْسانِ وَعارَضْتُهُ بِالاِسائَهِ وَالْعِصْیانِ یا مَنْ هَدانى لِلاْ یمانِ مِنْ قَبْلِ اَنْ اَعْرِفَ شُکْرَ الاْمْتِنانِ یا مَنْ دَعَوْتُهُ مَریضاً فَشَفانى* ای کسی که تو رو خواندم مریض بودم،شفام دادی...* وَعُرْیاناً فَکَسانى*برهنه بودم لباسم پوشوندی...آخ لباس خودش حرف داره،لباس وقتی در آوردنش راحتِ که یه جایی از بدن گچ نشده باشه، تا حالا حساب کردی لباس از تن کسی بخوان در بیارن تو بدن تیر و نیره باشه چیکار میکنن،باید لباس رو پاره پاره کنند...* وَجـائِعاً فَاَشْبَعَنى* گرسنه بودم به من غذا دادی...* وَعَطْشانَ فَاَرْوانى* تشنه بودم سیرابم کردی...من اینجا می رسم یادِ یه خط شعر می افتم...زخانه ها همه بویِ طعام بشنیدم/ولی به جانِ تو بابا گرسنه خوابیدم...این نامردا تویِ این سه روزی که پشت دروازه ساعات بودن،غذاهای عطرآگین می آوردن برای سربازشون،بچه ها همه گرسنه....* وَذَلیلاً فَاَعَزَّنى وَجاهِلاً فَعَرَّفَنى وَوَحیداً فَکَثَّرَنى وَغائِباً فَرَدَّنى وَمُقِلاًّ فَاَغْنانى وَمُنْتَصِراً فَنَصَرَنى وَغَنِیّاً فَلَمْ یَسْلُبْنى وَاَمْسَکْتُ عَنْ جَمیعِ ذلِکَ فَابْتَدَاَنى فَلَکَ الْحَمْدُ وَالشُّکْرُ یا مَنْ اَقالَ عَثْرَتى وَنَفَّسَ کُرْبَتى وَاَجابَ دَعْوَتى وَسَتَرَ عَوْرَتى وَغَفَرَ ذُنُوبى وَبَلَّغَنى طَلِبَتى وَنَصَرَنى عَلى عَدُوّى وَاِنْ اَعُدَّ نِعَمَکَ وَمِنَنَکَ وَکَرائِمَ مِنَحِکَ لا اُحْصیها یا مَوْلاىَ ،*اینجا دیگه اوج مناجات و عشق بازی با خداست...*اَنْتَ الَّذى مَنَنْتَ*تو به من منَّت گذاشتی...* اَنْتَ الَّذى اَنْعَمْتَ اَنْتَ الَّذى اَحْسَنْتَ اَنْتَ الَّذى اَجْمَلْتَ اَنْتَ الَّذى اَفْضَلْتَ اَنْتَ الَّذى اَکْمَلْتَ اَنْتَ الَّذى رَزَقْتَ اَنْتَ الَّذى وَفَّقْتَ اَنْتَ الَّذى اَعْطَیْتَ اَنْتَ الَّذى اَغْنَیْتَ اَنْتَ الَّذى اَقْنَیْتَ اَنْتَ الَّذى اوَیْتَ اَنْتَ الَّذى کَفَیْتَ اَنْتَ الَّذى هَدَیْتَ اَنْتَ الَّذى عَصَمْتَ اَنْتَ الَّذى سَتَرْتَ اَنْتَ الَّذى غَفَرْتَ اَنْتَ الَّذى اَقَلْتَ اَنْتَ الَّذى مَکَّنْتَ اَنْتَ الَّذى اَعْزَزْتَ اَنْتَ الَّذى اَعَنْتَ اَنْتَ الَّذى عَضَدْتَ اَنْتَ الَّذى اَیَّدْتَ اَنْتَ الَّذى نَصَرْتَ اَنْتَ الَّذى شَفَیْتَ اَنْتَ الَّذى عافَیْتَ اَنْتَ الَّذى اَکْرَمْتَ ،تَبارَکْتَ وَتَعالَیْتَ فَلَکَ الْحَمْدُ دآئِماً*این همه به من کمک کردی،منّت گذاشتی،لطف و احسان کردی،کرامت کردی،روزیم دادی،موفقم کردی،عطا کردی،بی نیازم کردی،سرمایه ام دادی،پناهم دادی،عصمتِ از گناه بهم دادی، پرده پوشی کردی،لغزش هام رو کم کردی،عزیزم کردی،یاریم کردی،پیروزم کردی،سلامتی بهم دادی...* وَلَکَ الشُّکْرُ واصِباً اَبَداً ثُمَّ اَنـَا یا اِلهىَ*من حالا چیکار کردم...* الْمُعْتَرِفُ بِذُنُوبى فَاغْفِرْها لى* من اعتراف می کنم به گناهانم.."آی رفیق! ارباب ما داره اینجوری یادِ ما میده...حرف بزن با خدات،روزِ عرفه است...* اَنـَا الَّذى اَسَاْتُ*من کسی هستم که جسارت کردم* اَنـَاالَّذى اَخْطَاْتُ اَنـَاالَّذى هَمَمْتُ اَنـَاالَّذى جَهِلْتُ اَنـَاالَّذى غَفَلْتُ اَنـَا الَّذى سَهَوْتُ اَنـَا الَّذِى اعْتَمَدْتُ اَنـَا الَّذى تَعَمَّدْتُ اَنـَا الَّذى وَعَدْتُ وَاَنـَاالَّذى اَخْلَفْتُ اَنـَاالَّذى نَکَثْتُ* من نامردی کردم،پیمان شکنی کردم، اینارو امام حسین یادِ ما داده...* اَنـَا الَّذى اَقْرَرْتُ* من اقرار می کنم* اَنـَا الَّذِى اعْتَرَفْتُ بِنِعْمَتِکَ عَلَىَّ وَعِنْدى وَاَبوُءُ بِذُنُوبى فَاغْفِرْها لى یا مَنْ لا تَضُرُّهُ ذُنُوبُ عِبادِهِ وهُوَ الَغَنِىُّ عَنْ طاعَتِهِمْ وَالْمُوَفِّقُ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْهُمْ بِمَعُونَتِهِ وَرَحْمَتِهِ فَلَکَ الْحَمْدُ اِلـهى وَسَیِّدى اِلـهى اَمَرْتَنى فَعَصَیْتُکَ وَنَهَیْتَنى فَارْتَکَبْتُ نَهْیَکَ،فَاَصْبَحْتُ لا ذا بَر آءَهٍ لى فَاَعْتَذِرُ وَلاذا قُوَّهٍ فَاَنْتَصِرُ فَبِأَىِّ شَىْءٍ اَسْتَقْبِلُکَ یا مَوْلاىَ اَبِسَمْعى اَمْ بِبَصَرى اَمْ بِلِسانى اَمْ بِیَدى اَمْ بِرِجْلى اَلـَیْسَ کُلُّها نِعَمَکَ عِندى وَبِکُلِّها عَصَیْتُکَ یا مَوْلاىَ فَلَکَ الْحُجَّهُ وَالسَّبیلُ عَلَىَّ یا مَنْ سَتَرَنى مِنَ الاْ باءِ وَالاُمَّهاتِ اَنْ یَزجُرُونى وَمِنَ الْعَشائِرِ وَالاْخْوانِ اَنْ یُعَیِّرُونى وَمِنَ السَّلاطینِ اَنْ یُعاقِبُونى وَلَوِ اطَّلَعُوا یا مَوْلاىَ عَلى مَا اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ مِنّى اِذاً ما اَنْظَرُونى وَلَرَفَضُونى وَقَطَعُونى فَها اَنـَا ذا یا اِلـهى بَیْنَ یَدَیْکَ یا سَیِّدى،خاضِعٌ ذَلیلٌ حَصیرٌ حَقیرٌ لا ذُو بَر آئَهٍ فَاَعْتَذِرُ وَلا ذُو قُوَّهٍ فَاَنْتَصِرُ وَلا حُجَّهٍ فَاَحْتَجَّ بِها وَلا قائِلٌ لَمْ اَجْتَرِحْ وَلَمْ اَعْمَلْ سُوَّءاً وَما عَسَى الْجُحُودَ وَلَوْ جَحَدْتُ یا مَوْلاىَ یَنْفَعُنى کَیْفَ وَاَنّى ذلِکَ وَجَوارِحى کُلُّها شاهِدَهٌ عَلَىَّ بِما قَدْ عَمِلْتُ وَعَلِمْتُ یَقیناً غَیْرَ ذى شَکٍّ اَنَّکَ سآئِلى مِنْ عَظایِمِ الاُمُورِ وَاَنَّکَ الْحَکَمُ الْعَدْلُ الَّذى لا تَجُورُ وَعَدْلُکَ مُهْلِکى وَمِنْ کُلِّ عَدْلِکَ مَهْرَبى فَاِنْ تُعَذِّبْنى یا اِلـهى فَبِذُنُوبى بَعْدَ حُجَّتِکَ عَلَىَّ وَاِنْ تَعْفُ عَنّى فَبِحِلْمِکَ وَجُودِکَ وَکـَرَمـِکَ*این فراز اول ذکر یونسیه است،هر وقت گرفتار شدی این ذکر رو بگو..خدایی جز تو نیست،پاک و منزهی،در حالی که من از ظالمین هستم...* لا اِلهَ اِلاّ اَنـْتَ سـُبـْحانـَکَ اِنـّى کـُنـْتُ مـِنَ الظّالِمـیـنَ ،لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الْمُسْتَغْفِرینَ، لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الْمُوَحِّدینَ، لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الْخـاَّئِفـیـنَ، لا اِلهَ اِلاّ اَنـْتَ سـُبـْحانـَکَ اِنـّى کـُنـْتُ مـِنَ الْوَجـِلیـنَ، لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الرَّاجینَ، لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الرّاغِبینَ، لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الْمُهَلِّلینَ، لا اِلهَ اِلاّ اَنـْتَ سـُبـْحانـَکَ اِنـّى کـُنـْتُ مـِن السـّـاَّئِلیـنَ، لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الْمُسَبِّحینَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْح انَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الْمُکَبِّرینَ لااِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ رَبّى وَرَبُّ اباَّئِىَ الاَوَّلینَ،اَللّهُمَّ هذا ثَنائى عَلَیْکَ مُمَجِّداً وَاِخْلاصى لِذِکْرِکَ مُوَحِّداً وَاِقْرارى بِـالائِکَ مُعَدِّداً وَاِنْ کُنْتُ مُقِرّاً اَنّى لَمْ اُحْصِها لِکَثْرَتِها وَسُبُوغِها وَتَظاهُرِها وَتَقادُمِها اِلى حادِثٍ ما لَمْ تَزَلْ تَتَعَهَّدُنى بِهِ مَعَها مُنْذُ خَلَقْتَنى وَبَرَاْتَنى مِنْ اَوَّلِ الْعُمْرِ مِنَ الاِغْنآءِ مِنَ الْفَقْرِ وَکَشْفِ الضُّرِّوَتَسْبیبِ الْیُسْرِ وَدَفْعِ الْعُسْرِ وَتَفریجِ الْکَرْبِ وَالْعافِیَهِ فِى الْبَدَنِ وَالسَّلامَهِ فِى الدّینِ وَلَوْ رَفَدَنى عَلى قَدْرِ ذِکْرِ نِعْمَتِکَ جَمیعُ الْعالَمینَ مِنَ الاَوَّلینَ وَالاْ خِرینَ ما قَدَرْتُ وَلاهُمْ عَلى ذلِکَ تَقَدَّسْتَ وَتَعالَیْتَ مِنْ رَبٍّ کَریمٍ عَظیمٍ رَحیمٍ لا تُحْصى الاَّؤُکَ،*قدر خودت رو بدون،آی جوان! این طوری نبوده،اینهارو ما همه مدیون خونِ شهدا و امام هستیم...قدیم اینجوری نبوده،باید می گشتی تا یه بچه ی حسینی پیدا کنی،چیزی هم که این انقلاب رو یاری کرد امام حسین بود...جوان مناجات خون کم بود،الحمدالله همه ی ما و شما به لطف زحمات امام  و به برکت خون شهدا مناجات خوندن رویاد گرفتیم...الحمدالله به برکت زحمات همه ی نوکرای این انقلاب اونایی که رفتن،به لطف زحمات جانبازا و آزاده ها حالا عرفه می خونیم...حالا دیگه می دونی برا چه کسی میخوای گریه کنی،سینه بزنی..*وَلا یُبْلَغُ ثَنآؤُکَ وَلا تُکافِىُ نَعْمآؤُکَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَتْمِمْ عَلَیْنا نِعَمَکَ* ما هم دلمون غروب عرفه رو میخواد،یواش یواش چادرهارو جمع می کنند،همه باید راه بیوفتند،امام زمان هم باید راه بیوفته...* وَاَسْعِدْنا بِطاعَتِکَ سُبْحانَکَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَللَّهُمَّ اِنَّکَ تُجیبُ الْمُضْطَرَّ وَتَکْشِفُ السُّوَّءَوَتُغیثُ الْمَکْرُوبَ وَتَشْفِى السَّقیمَ وَتُغْنِى الْفَقیرَ وَتَجْبُرُ الْکَسیرَوَتَرْحَمُ الصَّغیرَ وَتُعینُ الْکَبیرَ وَلَیْسَ دُونَکَ ظَهیرٌ وَلا فَوْقَکَ قَدیرٌ وَاَنْتَ الْعَلِىُّ الْکَبیرُ یا مُطْلِقَ الْمُکَبَّلِ الاَسیرِ یا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغیرِ یا عِصْمَهَ الْخآئِفِ الْمُسْتَجیرِ یا مَنْ لا شَریکَ لَهُ وَلا وَزیرَ،صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَعْطِنى فى هذِهِ الْعَشِیَّهِ اَفْضَلَ ما اَعْطَیْتَ وَاَنـَلْتَ اَحَداً مِنْ عِبادِکَ مِنْ نِعْمَهٍ تُولیها وَ الاَّءٍ تُجَدِّدُها وَبَلِیَّهٍ تَصْرِفُها وَکُرْبَهٍ تَکْشِفُها وَدَعْوَهٍ تَسْمَعُها وَحَسَنَهٍ تَتَقَبَّلُها وَسَیِّئَهٍ تَتَغَمَّدُها اِنَّکَ لَطیفٌ بِما تَشاَّءُ خَبیرٌ وَعَلى کُلِّشَىْءٍ قَدیرٌ اَللَّهُمَّ اِنَّکَ اَقْرَبُ مَنْ دُعِىَ وَاَسْرَعُ مَنْ اَجابَ وَاَکْرَمُ مَنْ عَفى وَاَوْسَعُ مَنْ اَعْطى وَاَسْمَعُ مَنْ سُئِلَ یا رَحمنَ الدُّنْیا وَالاْ خِرَهِ وَرحیمَهُما لَیْسَ کَمِثْلِکَ مَسْئُولٌ وَلا سِواکَ مَاْمُولٌ دَعَوْتُکَ فَاَجَبْتَنى وَسَئَلْتُکَ فَاَعْطَیْتَنى وَرَغِبْتُ اِلَیْکَ فَرَحِمْتَنى،وَوَثِقْتُ بِکَ فَنَجَّیْتَنى وَفَزِعْتُ اِلَیْکَ فَکَفَیْتَنى اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَرَسُولِکَ وَنَبِیِّکَ وَعَلى آلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ اَجْمَعینَ وَتَمِّمْ لَنا نَعْمآئَکَ وَهَنِّئْنا عَطآئَکَ وَاکْتُبْنا لَکَ شاکِرینَ وَلاِ لاَّئِکَ ذ اکِرینَ امینَ امینَ رَبَّ الْعالَمینَ اَللّهُمَّ یا مَنْ مَلَکَ فَقَدَرَوَقَدَرَ فَقَهَرَ وَعُصِىَ فَسَتَرَ وَاسْتُغْفِرَ فَغَفَرَ یا غایَهَ الطّالِبینَ الرّاغِبینَ وَمُنْتَهى اَمَلِ الرّاجینَ یا مَنْ اَحاطَ بِکُلِّ شَىْءٍ عِلْماً وَوَسِعَ الْمُسْتَقیلینَ رَاْفَهً وَرَحْمَهً وَحِلْماً. اَللّهُمَّ اِنّا نَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ فى هذِهِ الْعَشِیَّهِ الَّتى شَرَّفْتَها وَعَظَّمْتَها بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّکَ وَرَسُولِکَ وَخِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ وَاَمینِکَ عَلى وَحْیِکَ الْبَشیرِ النَّذیرِ السِّراجِ الْمُنیرِ الَّذى اَنْعَمْتَ بِهِ عَلَى الْمُسْلِمینَ وَ جَعَلْتَهُ رَحْمَهً لِلْعالَمینَ اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ کَما مُحَمَّدٌ اَهْلٌ لِذلِکَ مِنْکَ یا عَظیمُ فَصَـلِّ عَلَیْـهِ وَعَلى آلِهِ الْمُنْتَجَبیـنَ الطَّیِّبیـنَ الطّاهِرینَ اَجْمَعینَ وَتَغَمَّدْنا بِعَفْوِکَ عَنّا فَاِلَیْکَ عَجَّتِ الاْصْواتُ بِصُنُوفِ اللُّغاتِ فَاجْعَلْ لَنَا اَللّهُمَّ فى هذِهِ الْعَشِیَّهِ نَصیباً مِنْ کُلِّ خَیْرٍ تَقْسِمُهُ بَیْنَ عِبادِکَ وَنُورٍ تَهْدى بِهِ وَرَحْمَهٍ تَنْشُرُها،وَبَرَکَهٍ تُنْزِلُها وَعافِیَهٍ تُجَلِّلُها وَرِزْقٍ تَبْسُطُهُ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ اَللَّهُمَّ اَقْلِبْنا فى هذَا الْوَقْتِ مُنْجِحینَ مُفْلِحینَ مَبْرُورینَ غانِمینَ وَلاتَجْعَلْنا مِنَ الْقانِطینَ وَلا تُخْلِنا مِنْ رَحْمَتِکَ وَلا تَحْرِمْنا ما نُؤَمِّلُهُ مِنْ فَضْلِکَ وَلا تَجْعَلْنا مِنْ رَحْمَتِکَ مَحْرُومینَ وَلا لِفَضْلِ ما نُؤَمِّلُهُ مِنْ عَطآئِکَ قانِطینَ وَلا تَرُدَّنا خائِبینَ وَلا مِنْ بابِکَ مَطْرُودینَ یا اَجْوَدَ الاَجْوَدینَ وَاَکْرَمَ الاْکْرَمینَ اِلَیْکَ اَقْبَلْنا مُوقِنینَ وَلِبَیْتِکَ الْحَرامِ امّینَ قاصِدینَ فَاَعِنّا عَلى مَناسِکِنا وَاَکْمِلْ لَنا حَجَّنا *حج مارو کامل کن،ان شاءالله عرفات این حرفارو بزنیم،بخدا دور از دسترس نیست،خوب یا بد دعوت می کنند، بخدا برا بی بی کاری نداره دعوتت کنه...*وَاعْفُ عَنّا وَعافِنا فَقَدْ مَدَدْنا اِلَیْکَ اَیْدِیَنا فَهِىَ بِذِلَّهِ الاِعْتِرافِ مَوْسُومَهٌ اَللّهُمَّ فَاَعْطِنا فى هذِهِ الْعَشِیَّهِ ما سَئَلْناکَ ،وَاکْفِنا مَا اسْتَکْفَیْناکَ فَلا کافِىَ لَنا سِواکَ وَلا رَبَّ لَنا غَیْرُکَ نافِذٌ فینا حُکْمُکَ مُحیطٌ بِنا عِلْمُکَ عَدْلٌ فینا قَضآؤُکَ اِقْضِ لَنَا الْخَیْرَ وَاجْعَلْنا مِنْ اَهْلِ الْخَیْرِ اَللّهُمَّ اَوْجِبْ لَنا بِجُودِکَ عَظیمَ الاْجْرِ وَکَریمَ الذُّخْرِ وَدَوامَ الْیُسْرِ وَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا اَجْمَعینَ وَلا تُهْلِکْنا مَعَ الْهالِکینَ وَلا تَصْرِفْ عَنّا رَاْفَتَکَ وَرَحْمَتَکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ. اَللّهُمَّ اجْعَلْنا فى هذَا الْوَقْتِ مِمَّنْ سَئَلَکَ فَاَعْطَیْتَهُ وَشَکَرَکَ فَزِدْتَهُ وَتابَ اِلَیْکَ فَقَبِلْتَهُ وَتَنَصَّلَ اِلَیْکَ مِنْ ذُنُوبِهِ کُلِّها فَغَفَرْتَها لَهُ یا ذَاالْجَلالِ وَالاِکْرامِ اَللّهُمَّ وَنَقِّنا وَسَدِّدْنا وَاقْبَلْ تَضَرُّعَنا یا خَیْرَ مَنْ سُئِلَ وَیا اَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ یا مَنْ لا یَخْفى عَلَیْهِ اِغْماضُ الْجُفُونِ وَلا لَحْظُ الْعُیُونِ وَلا مَا اسْتَقَرَّ فِى الْمَکْنُونِ وَلا مَا انْطَوَتْ عَلَیْهِ مُضْمَراتُ الْقُلُوبِ اَلا کُلُّ ذلِکَ قَدْ اَحْصاهُ عِلْمُکَ وَوَسِعَهُ حِلْمُکَ سُبْحانَکَ وَتَعالَیْتَ عَمّا یَقُولُ الظّالِمُونَ عُلُوّاً کَبیراً تُسَبِّحُ لَکَ السَّمواتُ السَّبْعُ وَالاَرَضُونَ وَمَنْ فیهِنَّ وَاِنْ مِنْ شَىْءٍ اِلاّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ،فَلَکَ الْحَمْدُ وَالْمَجْدُ وَعُلُوُّ الْجَدِّ یا ذَاالْجَلا لِ وَالاِکْرامِ وَالْفَضْلِ وَالاِنْعامِ وَالاَیادِى الْجِسامِ وَاَنْتَ الْجَوادُ الْکَریمُ الرَّؤُوفُ الرَّحیمُ اَللَّهُمَّ اَوْسِعْ عَلَىَّ مِنْ رِزْقِکَ الْحَلالِ وَعافِنى فى بَدَنى وَدینى وَ امِنْ خَوْفى وَاَعْتِقْ رَقَبَتى مِنَ النّارِ اَللّهُمَّ لا تَمْکُرْ بى وَلا تَسْتَدْرِجْنى وَلا تَخْدَعْنى وَادْرَءْ عَنّى شَرَّ فَسَقَهِ الْجِنِّ وَالاِنْسِ*روز داره تموم میشه،به این جا که امام حسین رسید چنان گریه اش اوج گرفت،ناله اش بلند شد،میگن: چشماش مثلِ دو مشک آب شروع کرد به گریه کردن،اهلبیتش همه نگاه می کردن،دیگه حرف ها همه کنار رفت،گریه ی خود ارباب موضوع شد...* یا اَسْمَعَ السّامِعینَ یا اَبْصَرَ النّاظِرینَ وَیا اَسْرَعَ الْحاسِبینَ وَیا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ السّادَهِ الْمَیامینِ وَاَسْئَلُکَ اَللّهُمَّ حاجَتِىَ الَّتى اِنْ اَعْطَیْتَنیها لَمْ یَضُرَّنى ما مَنَعْتَنى وَاِنْ مَنَعْتَنیها لَمْ یَنْفَعْنى ما اَعْطَیْتَنى اَسْئَلُکَ فَکاکَ رَقَبَتى مِنَ النّارِ*من ازت میخوام منو ازآتیش جهنمت دورم کنی...* لااِلهَ اِلاّ اَنْتَ وَحْدَکَ لا شَریکَ لَکَ ،لَکَ الْمُلْکُ وَلَکَ الْحَمْدُ وَاَنْتَ عَلى کُلِّشَىْءٍ قَدیرٌ یا رَبُ یا رَبُ....*میگه:اینقدر امام حسین صدا زد،تا نفس ها دیگه قطع شد،گریه ها شروع شد...* اِلـهى اَنـَا الْفَقیرُ فى غِناىَ فَکَیْفَ لا اَکُونُ فَقیراً فى فَقْرى اِلـهى اَنـَا الْجاهِلُ فى عِلْمى فَکَیْفَ لا اَکُونُ جَهُولاً فى جَهْلى اِلـهى اِنَّ اخْتِلافَ تَدْبیرِکَ وَسُرْعَهَ طَوآءِ مَقادیرِکَ مَنَعا عِبادَکَ الْعارِفینَ بِکَ عَنْ السُّکُونِ اِلى عَطآءٍ وَالْیَاءْسِ مِنْکَ فى بَلاَّءٍ اِلهى مِنّى ما یَلیقُ بِلُؤْمى وَمِنْکَ ما یَلیقُ بِکَرَمِکَ. اِلهى وَصَفْتَ نَفْسَکَ بِاللُّطْفِ وَ الرأفَة لى قَبْلَ وُجُودِ ضَعْفى اَفَتَمْنَعُنى مِنْهُما بَعْدَ وُجُودِ ضَعْفى اِلهى اِنْ ظَهَرَتِ الْمَحاسِنُ مِنّى فَبِفَضْلِکَ وَلَکَ الْمِنَّهُ عَلَىَّ وَاِنْ ظَهَرَتِ الْمَساوى مِنّى فَبِعَدْلِکَ وَلَکَ الْحُجَّهُ عَلَىَّ اِلهى کَیْفَ تَکِلُنى وَقَدْ تَکَفَّلْتَ لى وَکَیْفَ اُضامُ وَاَنْتَ النّاصِرُ لى اَمْ کَیْفَ اَخیبُ وَاَنْتَ الْحَفِىُّ بى ها اَنـَا اَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِفَقْرى اِلَیْکَ وَکَیْفَ اَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِما هُوَ مَحالٌ اَنْ یَصِلَ اِلَیْکَ اَمْ کَیْفَ اَشْکوُ اِلَیْکَ حالى وَهُوَ لا یَخْفى عَلَیْکَ اَمْ کَیْفَ اُتَرْجِمُ بِمَقالى وَهُوَ مِنَکَ بَرَزٌ اِلَیْکَ اَمْ کَیْفَ تُخَیِّبُ آمالى وَهِىَ قَدْ وَفَدَتْ اِلَیْکَ اَمْ کَیْفَ لا تُحْسِنُ اَحْوالى وَبِکَ قامَتْ اِلهى ما اَلْطَفَکَ بى مَعَ عَظیمِ جَهْلى وَما اَرْحَمَکَ بى مَعَ قَبیحِ فِعْلى اِلهى ما اَقْرَبَکَ مِنّى وَاَبْعَدَنى عَنْکَ وَما اَرْاَفَکَ بى فَمَا الَّذى یَحْجُبُنى عَنْکَ اِلهى عَلِمْتُ بِاخْتِلافِ الاَثارِ وَتَنقُّلاتِ الاَطْوارِ اَنَّ مُرادَکَ مِنّى اَنْ تَتَعَرَّفَ اِلَىَّ فى کُلِّشَىْءٍ حَتّى لا اَجْهَلَکَ فى شَىْءٍ اِلهى کُلَّما اَخْرَسَنى لُؤْمى اَنْطَقَنى کَرَمُکَ وَکُلَّما آیَسَتْنى اَوْصافى اَطْمَعَتْنى مِنَنُکَ. اِلهى مَنْ کانَتْ مَحاسِنُهُ مَساوِىَ فَکَیْفَ لا تَکُونُ مَساویهِ مَساوِىَ وَمَنْ کانَتْ حَقایِقُهُ دَعاوِىَ فَکَیْفَ لا تَکُونُ دَعاویهِ دَعاوِىَ اِلهى حُکْمُکَ النّافِذُوَمَشِیَّتُکَ الْقاهِرَهُ لَمْ یَتْرُکا لِذى مَقالٍ مَقالاً وَلا لِذى حالٍ حالاً اِلهى کَمْ مِنْ طاعَة بَنَیْتُها وَحالَهٍ شَیَّدْتُها هَدَمَ اعْتِمادى عَلَیْها عَدْلُکَ بَلْ اَقالَنى مِنْها فَضْلُکَ اِلهى اِنَّکَ تَعْلَمُ اَنّى وَاِنْ لَمْ تَدُمِ الطّاعَهُ مِنّى فِعْلاً جَزْماً فَقَدْ دامَتْ مَحَبَّةً وَعَزْماً اِلهى کَیْفَ اَعْزِمُ وَاَنْتَ الْقاهِرُ وَکَیْفَ لا اَعْزِمُ وَاَنْتَ الاْمِرُ. اِلهى تَرَدُّدى فِى الاْ ثارِ یُوجِبُ بُعْدَ الْمَزارِ فَاجْمَعْنى عَلَیْکَ بِخِدْمَة تُوصِلُنى اِلَیْکَ کَیْفَ یُسْتَدَلُّ عَلَیْکَ بِما هُوَ فى وُجُودِهِ مُفْتَقِرٌ اِلَیْکَ اَیَکُونُ لِغَیْرِکَ مِنَ الظُّهُورِ ما لَیْسَ لَکَ حَتّى یَکُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَکَ مَتى غِبْتَ حَتّى تَحْتاجَ اِلى دَلیلٍ یَدُلُّ عَلیْکَ وَمَتى بَعُدْتَ حَتّى تَکُونَ الآ ثارُ هِىَ الَّتى تُوصِلُ اِلَیْکَ عَمِیَتْ عَیْنٌ لا تَراکَ عَلَیْها رَقیباً وَخَسِرَتْ صَفْقَهُ عَبْدٍ لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبِّکَ نَصیباً،اِلهى اَمَرْتَ بِالرُّجُوعِ اِلَى الاْ ثارِ فَارْجِعْنى اِلَیْکَ بِکِسْوَهِ الاَنْوارِ وَهِدایَهِ الاِسْتِبصارِ حَتّى اَرْجِعَ اِلَیْکَ مِنْها کَما دَخَلْتُ اِلَیْکَ مِنْها مَصُونَ السِّرِّ عَنِ النَّظَرِ اِلَیْها وَمَرْفُوعَ الْهِمَّهِ عَنِ الاِعْتِمادِ عَلَیْها اِنَّکَ عَلى کُلِّشَىٍ قَدیرٌ اِلهى هذا ذُلّى ظاهِرٌ بَیْنَ یَدَیْکَ وَهذا حالى لا یَخْفى عَلَیْکَ ،مِنْکَ اَطْلُبُ الْوُصُولَ اِلَیْکَ وَبِکَ اَسْتَدِلُّ عَلَیْکَ فَاهْدِنى بِنُورِکَ اِلَیْکَ وَاَقِمْنى بِصِدْقِ الْعُبُودِیَّهِ بَیْنَ یَدَیْکَ اِلهى عَلِّمْنى مِنْ عِلْمِکَ الْمَخْزُونِ وَصُنّى بِسِتْرِکَ الْمَصُونِ. اِلهى حَقِّقْنى بِحَقائِقِ اَهْلِ الْقُرْبِ وَاسْلُکْ بى مَسْلَکَ اَهْلِ الْجَذْبِ اِلهى اَغْنِنى بِتَدْبیرِکَ لى امعَنْ تَدْبیرى وَبِاخْتِیارِکَ عَنِ اخْتِیارى وَاَوْقِفْنى عَلى مَـراکِـزِ اضْطِرارى اِلـهى اَخْرِجْنى مِنْ ذُلِّ نَفْسى وَطَهِّرْنى مِــنْ شَکّـى وَشِرْکى قَبْلَ حُلُولِ رَمْسى*من رو از ذلتِ نفسم بیرون بیار...یکی اومد خدمت امام حسین یه پیراهن هدیه آورد، آقا پیراهن رو کردن تنشون،سریع در آوردن، پیراهن یه کم چسبون بود...آقا چرا در آوردید؟ آقا فرمود: من لباس ذلت تنم نمی کنم....حالا بعضی ها پیراهن می پوشن، به زور هم نمیتونه باهاش راه بره....این لباسِ ذلتِ...مثل آدم نمی تونن لباس بپوشن...* بِکَ اَنْتَصِرُ فَانْصُرْنى وَعَلَیْکَ اَتَوَکَّلُ فَلا تَکِلْنى وَاِیّاکَ اَسْئَلُ فَلا تُخَیِّبْنى وَفى فَضْلِکَ اَرْغَبُ فَلا تَحْرِمْنى وَبِجَنابِکَ اَنْتَسِبُ فَلا تُبْعِدْنى وَبِبابِکَ اَقِفُ فَلا تَطْرُدْنى*من به آستانِ تو رو آوردم،دورم نکن،من در خونه ات ایستادم تردم نکن...*. اِلهى تَقَدَّسَ رِضاکَ اَنْ یَکُونَ لَهُ عِلَّةٌ مِنْکَ فَکَیْفَ یَکُونُ لَهُ عِلَّهٌ مِنّى اِلـهى اَنْتَ الْغَنِىُّ بِذاتِکَ اَنْ یَصِلَ اِلَیْکَ النَّفْعُ مِنْکَ فَکَیْفَ لا تَکُونُ غَنِیّاً عَنّى اِلهى اِنَّ الْقَضآءَ وَالْقَدَرَ یُمَنّینى وَاِنَّ الْهَوى بِوَثائِقِ الشَّهْوَةِ اَسَرَنى فَکُنْ اَنْتَ النَّصیرَ لى حَتّى تَنْصُرَنى وَتُبَصِّرَنى وَاَغْنِنى بِفَضْلِکَ حَتّى اَسْتَغْنِىَ بِکَ عَنْ طَلَبى اَنْتَ الَّذى اَشْرَقْتَ الاَنْوارَ فى قُلُوبِ اَوْلِیآئِکَ حَتّى عَرَفُوکَ وَوَحَّدُوکَ وَاَنْتَ الَّذى اَزَلْتَ الاَغْیارَ عَنْ قُلُوبِ اَحِبّائِکَ حَتّى لَمْ یُحِبُّوا سِواکَ وَلَمْ یَلْجَئُوا اِلى غَیْرِکَ اَنْتَ الْمُوْنِسُ لَهُمْ حَیْثُ اَوْحَشَتْهُمُ الْعَوالِمُ وَاَنْتَ الَّذى هَدَیْتَهُمْ حَیْثُ اسْتَبانَتْ لَهُمُ الْمَعالِمُ ماذا وَجَدَ مَنْ فَقَدَکَ*کسی که تو رو داره چی نداره...* وَمَا الَّذى فَقَدَ مَنْ وَجَدَکَ*اون کسی که تو رو نداره چی داره؟* لَقَدْ خابَ مَنْ رَضِىَ دُونَکَ بَدَلاً وَلَقَدْ خَسِرَ مَنْ بَغى عَنْکَ مُتَحَوِّلاً کَیْفَ یُرْجى سِواکَ وَاَنْتَ ما قَطَعْتَ الاِحْسانَ وَکَیْفَ یُطْلَبُ مِنْ غَیْرِکَ وَاَنْتَ ما بَدَّلْتَ عادَهَ الاِمْتِنانِ یا مَنْ اَذاقَ اَحِبّآئَهُ حَلاوَهَ الْمُؤ انَسَهِ فَقامُوا بَیْنَ یَدَیْهِ مُتَمَلِّقینَ وَیا مَنْ اَلْبَسَ اَوْلِیائَهُ مَلابِسَ هَیْبَتِهِ فَقامُوا بَیْنَ یَدَیْهِ مُسْتَغْفِرینَ اَنْتَ الذّاکِرُ قَبْلَ الذّاکِرینَ وَاَنْتَ الْبادى بِالاِحْسانِ قَبْلَ تَوَجُّهِ الْعابِدینَ وَاَنْت الْجَوادُ بِالْعَطآءِ قَبْلَ طَلَبِ الطّالِبینَ*تو بخشنده ای قبل از اینکه کسی بخواد،تو احسان می کنی قبل از اینکه کسی عبادتت کنه، یعنی نخواسته عطا میکنه...* وَاَنْتَ الْوَهّابُ،ثُمَّ لِما وَهَبْتَ لَنا مِنَ الْمُسْتَقْرِضینَ اِلـهى اُطْلُبْنى بِرَحْمَتِکَ حَتّى اَصِلَ اِلَیْکَ وَاجْذِبْنى بِمَنِّکَ حَتّى اُقْبِلَ عَلَیْکَ اِلـهى اِنَّ رَجآئى لا یَنْقَطِعُ عَنْکَ وَاِنْ عَصَیْتُکَ کَما اَنَّ خَوْفى لا یُزایِلُنى وَاِنْ اَطَعْتُکَ فَقَدْ دَفَعَتْنِى الْعَوالِمُ اِلَیْکَ وَقَدْ اَوْقَعَنى عِلْمى بِکَرَمِکَ عَلَیْکَ اِلهى کَیْفَ اَخیبُ وَاَنْتَ اَمَلى اَمْ کَیْفَ اُهانُ وَعَلَیْکَ مُتَّکَلى اِلـهى کَیْفَ اَسْتَعِزُّ وَفِى الذِّلَّةِ اَرْکَزْتَنى اَمْ کَیْفَ لا اَسْتَعِزُّ وَاِلَیْکَ نَسَبْتَنى. اِلـهى کَیْفَ لا اَفْتَقِرُ وَاَنْتَ الَّذى فِى الْفُقَرآءِ اَقَمْتَنى اَمْ کَیْفَ اَفْتَقِرُ وَاَنْتَ الَّذى بِجُودِکَ اَغْنَیْتَنى وَاَنْتَ الَّذى لا اِلهَ غَیْرُکَ تَعَرَّفْتَ لِکُلِّ شَىْءٍ فَما جَهِلَکَ شَىْءٌ وَاَنْتَ الَّذى تَعَرَّفْتَ اِلَىَّ فى کُلِّ شَىْءٍ فَرَاَیْتُکَ ظاهِراً فى کُلِّ شَىْءٍ وَاَنْتَ الظّاهِرُ لِکُلِّ شَىْءٍ یا مَنِ اسْتَوى بِرَحْمانِیَّتِهِ فَصارَ الْعَرْشُ غَیْباً فى ذاتِهِ مَحَقْتَ الاْ ثارَ بِالاْ ثارِ وَمَحَوْتَ الاَغْیارَ بِمُحیطاتِ اَفْلاکِ الاَنْوارِ یا مَنِ احْتَجَبَ فى سُرادِقاتِ عَرْشِهِ عَنْ اَنْ تُدْرِکَهُ الاَبْصارُ یا مَنْ تَجَلّى بِکَمالِ بَهآئِهِ فَتَحَقَّقَتْ عَظَمَتُهُ الاِسْتِوآءَ کَیْفَ تَخْفى وَاَنْتَ الظّاهِرُ اَمْ کَیْفَ تَغیبُ وَاَنْتَ الرَّقیبُ الْحاضِرُ اِنَّکَ عَلى کُلِّشَىْءٍ قَدیرٌ وَالْحَمْدُ لله وَحْدَهُ. *حالا همه عرفه رو خوندن،همه راهی هستن از عرفات،تنگِ غروبِ عرفه ایِ همه میخوان برن مکه،وقوف تموم شده،حالا همه لبیک بگن:*{ لَبَّیک، اَللّهُمَ لَبَّیک... لَبَّیک لا شریکَ لَکَ لَبَّیک... اِنَّ الحَمدَ ... و النَعمةَ...  لَکَ و المُلک... لا شریکَ لَکَ لَبَّیک...} *همه دارن میرن عرفات...حسین داره میره کربلا...* { لَبَّیک، اَللّهُمَ لَبَّیک... لَبَّیک لا شریکَ لَکَ لَبَّیک... اِنَّ الحَمدَ ... وَالنَعمةَ...  لَکَ و المُلک... لا شریکَ لَکَ لَبَّیک...} *عباسم! مواظب بچه ها باش،کسی تشنه نمونه...* { لَبَّیک، اَللّهُمَ لَبَّیک... لَبَّیک لا شریکَ لَکَ لَبَّیک... اِنَّ الحَمدَ ... و النَعمةَ...  لَکَ و المُلک... لا شریکَ لَکَ لَبَّیک...} آخه یه نفر دیگه هم داره صداش میزنه،امروز همه دور دارالاماره رو گرفتن،یکی گفت: مسلم رو میکُشن،یکی گفت: آزادش میکنن،یکی گفت: زندانش میکنن،تبعیدش میکنن...یه وقت دیدن یه بدن بی سر از بالای دارلاماره....ای حسین...*

دانلودpdf

.