نمایش جزئیات

مدح و توسل زیبا _ ویژۀ عیدِ ولایت عیدالله الاکبر غدیرِ خُم _حاج محمد طاهری

مدح و توسل زیبا _ ویژۀ عیدِ ولایت عیدالله الاکبر غدیرِ خُم _حاج محمد طاهری

زلف به این جمعِ پریشان بده باز به دستم پَرِ دامان بده تشنه ام و آمده ام از کویر حضرتِ دریا به لبم جان بده گوشۀ ایوانِ تو ما را بس است سایه بر این زائرِ حیران بده تا که زنم چاک به نامت مدام بر منِ دیوانه گریبان بده آتشِ این عشق مرا طالب است عشقِ علی بن ابی طالب است جوشِشِ عشق است که تب میدهد شوقِ جنون ، شور به لب میدهد خاکِ نجف نیست ، نبات است و قند هر چه بکارید رُطَب می دهد دست کسی نیست که دیوانه ایم نامِ علی هستُ و طرب می دهد شیعۀ او در حرمِ فاطمه است عاشقی اینگونه نصب می دهد شعشعۀ نورِ غدیر آمد سَجده نمایید ، امیر آمده بس که حرم آینه کاری شده .... وای عجب آینه زاری شده .... کاسۀ آب است به دستانِ ما یا که بهشت است که جاری شده دست تهی آمد و پُر می رود گرم چه بازارِ نداری شده عقلی اگر بود حلالش کنید نوبتِ دیوان شماری شده نیست مرا قبله ای الاّ علی ای شرفُ شمسِ خدا یاعلی چشم به جز چشمِ تماشا نبود روز از این گرمتر اما نبود قافله در قافله در ازدحام جمعِ همه بود ولی جا نبود دید زمین بر سَرِ دستِ نبی دستِ کس از دستِ تو بالا نبود بینِ همه مردم و نامردها شادتر از اُم ابیها نبود ... بویِ جنون طرۀ لیلا دهد عیدی همان ست که زهرا دهد عمر اگر من سپری میکنم باد دلِ خود همسفری میکنم تا دمِ ایوان تو پر میکشم شِکوِه از این در به دری میکنم *اگه بی بی این منصب رو امشب به من بده تا قیامت می بالم به خودم ...* درحرمت با صفِ مژگان خویشِ رفتگری ، رفتگری ، میکنم ..... هر چه که گفتم زِتو تنزیلِ توست پیش شما بی هنری میکنم نام علی گفتمُ و طوفانی ام به به از این نادِعلی خوانی ام لطفِ نگاهت کرَم آورده است پیشِ شما لطف کم آورده است عید غدیر آمده اما چرا پشتِ سرش بویِ غم آورده است باز به همراه خودش بویِ سیب حال و هوای حرم آورده است نغمۀ چاووشِ محرم رسید نوحه ای از محتشم آورده است آتشِ جان است ، حسینم حسین وردِ زبان است ، حسینم حسین حالا هر چقدر دوست داری بی بی نگات کنه ، دستِ گداییت رو بالا ببر ،
رزقِ محرمت هم تو این ذکر بگیر، بلند و یک صدا بگو : یا حسین .........
.