نمایش جزئیات

مدح خوانی زیبا ویژۀ عید ولایت عیدالله الاکبر عید غدیر خم به نفس سیدرضا نریمانی

مدح خوانی زیبا ویژۀ عید ولایت عیدالله الاکبر عید غدیر خم به نفس سیدرضا نریمانی

باید از نقش و نگار روی پرچم شعر گفت
باید از عید غدیر خُم دمادم شعر گفت
این ولایت این امامت از ازل حق علی ست
تا ابد باید از این حق مُسَلَّم شعر گفت
لافتی اِلا علی، یعنی برای مرتضی 
نه فقط امثال من،حتی خدا هم شعر گفت
روز محشر می شود همواره حسرت می خورد
شاعری که از امیرالمؤمنین کم شعر گفت
هم غزل را سوی چشمانش هدایت می کنم
هم دوباره از غدیر خُم روایت می کنم
از جهاز منبران وقتی که منبر ساختند
در کنار برکه ای صحرای محشر ساختند
مستمع از مرد و زن،پیر و جوان گرد آمدند
هیئتی را دور تا دور پیمبر ساختند
شاعران از خطبه ای که مصطفی ایراد کرد
یکصدو ده تا غزل در وصف حیدر ساختند
پیرو "مَنْ كُنْتُ مَوْلاه"، رسول الله بود
اُمت اسلام را در بند رهبر ساختند
از غزالی و بخاری تا امینی های ما 
صدها در مدح این آقا مکرر ساختن
هر کسی را که نباید گفت امیرالمؤمنین
این لقب را مطلقاً مخصوص حیدر ساختن
دین ندارد آن کسانی که علی را نزد خود
با فلانی و فلانی ها برابر ساختن
بشنو از نی تا بدانی بعد از این حق با علی است
من که ایمان دارم اصلاً اسم اعظم  یاعلی است
بعد از این باید حماسی از ولی تعریف کرد
از شکوهِ پهلوانیِ علی تعریف کرد
با رجزهایش میان دشت طوفان می شود
خم به ابرو آورد عالم پریشان می شود
فاتحه سر می دهد دشمن میان معرکه
حضرت شیر خدا وقتی نمایان می شود
هر زمان هَل مِن مُبارز در رجز سر می دهد
هرچه پشت دیگری از ترس پنهان میشود
دستمال زرد را وقتی که می بندد به سر 
زور بازوی یدُاللهی دو چندان می شود
ذوالفقارش را نخواهد کرد خرج هر کسی
لشکری تنها شکارِ تیرِ مژگان می شود 
آستین بالا زند حتماً قیامت می کند
از صدای غرشش مرحب هراسان میشود
آنقدر سر می زند سر می زند سر می زند
دشمنش نه، قابض الاَرواح حیران میشود
می شود یک تن مگر باشدحریف صد نفر؟
آن یکی باشد اگر حیدر  به قرآن می شود
هم صدا تسبیح با سجاده می گویم: علی 
زاهد جا مانده بین جاده ها گوید: علی
یا علی از جا بلندم میکند در مشکلات
بی گمان هر ز پا افتاده می گوید: علی
جُرج جُرداغِ مسیحی سینه چاک حضرت است
هر کسی که بر علی دل داه میگوید: علی
هر چه هرچه بر لبش داردبه ما مربوط نیست
در اذانِ ما مؤذن زاده میگوید: علی 
ذکر عالم یک طرف، تسبیح زهرا یک طرف
حضرت زهرا چه فوق العاده می گوید: علی
هر چه دارم را فدای خاک پایش می کنم
آنقدر خوب است که بابا صدایش میکنم
نقطه ی اَسرار تحت باءِ بسم الله اوست
حجت الله و یدُ الله و ولی الله اوست
آسمان همراه با خورشید گرمِ دیدنش
محشر هست و ماه باشد دکمه ی پیراهنش
بی گمان یه گوشه از لبخند او یعنی بهشت
خلق جنت میکند هرلحظه با خندیدنش
تیر باید در نماز از پای او بیرون کشید
عالمی در حیرت از الله اکبر گفتنش
رزق و روزیِ همه را او معین می کند
یک حسین و دست خلق الله باشد روز شب بر دامنش
یک حسین ویک حسن دارد،که آنها جای خود
در بساط آفرینش دست دارد محسنش 
فاطمه پی بُرده است این مَرد، مَردِ زندگیست
که برای عشق پاکش می فروشدجُوشنش
در زمین و آسمان عاشق تر از مولا نبود
بوی زهرا می دهدگرد وغبار مَدفنش
عاشق مولا اگرهستی، کارِ فاطمه است
زائر شهر نجف قطعاً کنارِ فاطمه است
نخل زردم میرسد،سبزِ بهارم میکند
دوری از این خاندان بی اعتبارم میکند
مثل میثم روز شب از مرتضی دم میزنم 
شک ندارم عشق مولا سر به دارم میکند
فرق دارد با تمام صیدها صیدِ علی
 باکمان نه بلکه با اَبرو شکارم میکند
گیرم اصلاً روز محشر راهیِ دوزخ شوم
 من مُحِبِّ حیدرم آتش چه کارم میکند؟
بهترین سرمایه ی دنیای ام مِهر علی است
عاقبت این مهرورزی رستگارم میکند
من که از پا بوسیِ او تازه بر گشته ولی 
باز هم عکس حرم دارد خمارم میکند
به نجف که میرسم یک دفعه سکته میکنم
هیبت ایوان طلا بی اختیارم  میکند
بعد مردن هم  به وادی والسلامش میروم
این اَبَاالاَیتام  با خود همجوارم میکند
ناخدای کشتیِ کرب و بلای ها علی است 
دست من را زود میگیرد سوارم میکند 
بعد از آن هم به حسینش وا گذارم میکند
هم پدر خونِ خدا ، هم پسر خونِ خداست
حسرت هر ساله ی من، یک نجف تا کربلاست
میرود تاریکی شب، صبح فردا میرسد
با سعودی ها بگو که نوبت ما میرسد
پست فطرتهای کودک کُش ،مترسک های زشت
زورشان تنها به کودکهای تنها میرسد
 مرگ بر آلِ یهود و مرگ بر آلِ سعود 
این صدا فردا به گوش اهل دنیا میرسد
بند پوتین بسته ام؛آماده ی آماده ام 
منتظر ماندم کی فرمانِ آقا میرسد
خانه ی کفار را با خاک یکسان می کنیم
در سحر گاهِ  همان روزی که مولا میرسد
.