نمایش جزئیات
مدح خوانی ویژۀ میلاد امام هادی(ع) بنفسِ حاج محمد بذری
.
یادتان هست نوشتم که دعا می خواندم داشتم کنج حرم جامعه را می خواندم از کلامت چه بگویم که چه با جانم کرد محکماتِ کلماتِ تو مسلمانم کرد کلماتی که همه بال و پر پرواز است مثل آن پنجره که رو به تماشا باز است کلماتی که پر از رایحۀ غارِ حراست خط به خط جامعه آیینۀ قرآنِ خداست عقل از درک تو لبریز تحیر شده است لب به لب کاسۀ ظرفیت من پر شده است همۀ عمر دمادم نسرودیم از تو قدر درکِ خودمان هم نسرودیم از تو دل ما کی به تو ایمان فراوان دارد شیرِ در پرده به چشمان تو ایمان دارد بیم آن است که ما یک شبه مُرداب شویم رفته رفته نکند جعفر کذاب شویم
تا تو را گم نکنم بین کویر ای باران! دست خالیِ مرا نیز بگیر ای باران! یاد کرد از دل ما رحمت تو زود به زود یاد کردیم تو را دیر به دیر ای باران! نام تو در دل ما بود و هدایت نشدیم مهربانی کن و نادیده بگیر ای باران! ما نمردیم که توهین به تو و نام تو شد ما که از نسل غدیریم، غدیر ای باران! پسر حضرت دریا! دل ما را دریاب ما یتیمیم و اسیریم و فقیر ای باران! سامرا قسمت چشمان عطش خیزم کن تا تماشا کنمت یک دل سیر ای باران!
به حرمت تو سه روز اعتکاف باید کرد به خاطر تو حرم را طواف باید کرد تو اعتبار حجازی وگرنه بار نداشت حجاز بی تو در این دهر اعتبار نداشت بشر که خانۀ بی صاحب آرزو نکند کسی به کعبۀ بی مرتضی که رو نکند علی به غربت شیعه گواه خواهد شد رخ سعودیِ صیهون سیاه خواهد شد چه قرن ها که گذشت و امید پا برجاست یزید مُرده و خونِ شهید پا برجاست دوباره مکر سعودی شکست خواهد خورد و قلعه های یهودی شکست خواهد خورد زمان، زمانۀ آوازۀ محمد شد یمن ستارۀ صبح ظهور خواهد شد یهود اگر چه قوام یزید می طلبد حیات امت احمد شهید می طلبد دوباره خون به رگِ آسمان به جوش آمد صدای پای ظهور از حجاز به گوش آید گروهکی که گره خورده اند با بُت ها قبیله ای که ندارند جز تفاوت ها عشیره ای که شکستند حرمتِ شیران جماعتی که چو بغضند از گلوگیران کنایه ای که دراسلام، وقفِ کج تابی ست بنی امیّه ی عصر جدید، وهّابی ست مُوکّلند که راه شریعه می گیرند تقاص تیغ دو دَم را ز شیعه می گیرند خبر رسیده که فصل بهار، نزدیک است بهار ، وعده ی پروردگار، نزدیک است
.