نمایش جزئیات

انتظار پدر

انتظار پدر

دلی ای عمه پر غم دارم امشب

که دل تنگ پدر بسیارم امشب

من امشب می نشینم عمه تا صبح

به امید پدر بیدارم امشب

مگر بابم خبر از من ندارد

که منزل در خرابه دارم امشب

بود چشمم به راهش در خرابه

که باشد حسرت دیدارم امشب

پدر جان گر بیایی ور نیایی

من از هجر تو جان بسپارم امشب

سرم بابا به دامن می گرفتی

ببین بر خشت سر بگذارم امشب

برویم دست الفت می کشیدی

ببین بر خاک غم رخسارم امشب

پدر جان آه و ناله و فریاد از یتیمی

که جای اشک غم خونبارم امشب