نمایش جزئیات

زمزمه و روضه جانسوز _ ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها _ حاج میثم مطیعی

زمزمه و روضه جانسوز _ ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها _ حاج میثم مطیعی

دلم از خرابه دیگه خون امشب

مزاحم شدم من برا عمه زینب

می سوزم تو این تب ...

صورت من کبوده و زرده

حرف دلم گلایه و درده

یه دختر شامی رو دیدم که

روسریِ منو سرش کرده ...

یه دنیا درد دل دارم بابا

از اون شبِ سردِ تویِ صحرا

موی سرم سپیده و قدم

شبیه مادرت شدم بابا

آه بابا .. آه بابا...

دعا کن بمیرم برم از خرابه

برای همیشه سه سالت بخوابه

که موندن عذابه ...

دوری تو طاقتمو برده

دیر برسی دختر تو مرده

تموم راه شام و بازارو

عمه به جای من کتک خورده

تو این خرابه نفسم تنگه

چرا رو لبهات اثر سنگه

راستی تو بازار حراجی ها

دیدم سرِ خاتَمِ تو جنگه ...

آه بابا .. آه بابا...

یکی نیست بپرسه گناهم چی بوده؟

چی بوده که رنگم پریده کبوده

تو آتیش و دوده ...

نگفتی که سه ساله جون میده

واسه تصدق یکی نون میده

خسته شدم بسکه تو این بازار

یکی همش ما رو نشون میده

جایِ طناب مونده رو گردنها

حتی حیا نکردن از زنها

از رویِ ناقه افتادم گفتم

الهی هیچ زنی نشه تنها

 آه بابا .. آه بابا...

شاعر : سید جواد پرئی

.