نمایش جزئیات
از روزی كه پنجه گرگ رو صورتم ناخن گرفت
از روزی كه پنجه گرگ رو صورتم ناخن گرفت
دخترت از ترس باباجون دیگه لكنت زبون گرفت
كارم رسید به جایی كه نمیشه راه رفت بی عصا
این پیرزن سه ساله چند روز پیشته بابا
وقتی كه می خورد لگد به پشتم
چند دفعه دور خودم می گشتم
آه و واویلا
خونم حلال قدم هلال زیر چشام كبودیه
چند روزیه شونه سرم سر پنچه یهودیه
بابا برام كفن بیار خشك كن دل مایوسمو
كفن بیار تا ببینه عمه لباس عروسمو
با دشمن تو گفته ام هر چی می خوای من بزن اینجا دلم خیری ندیده
اما بهم بگید همین چرا سمای اسباتون بوی تن بابامو می ده
هر شب می گفتم برای زهرا
حكایت تو با نعل اسبا
آه و واویلا
برچسب ها
- اشعار سینه زنی حضرت رقیه (س)
- شعر مذهبي
- متن شعر مداحي
- متن شعر سينه زني
- دانلود شعر مداحي
- متن شعر حضرت رقيه
- متن اشعار سينه زني شب سوم محرم
- متن شعر سينه زني شهادت حضرت رقيه
- متن شعر سينه زني شهادت سه ساله اباعبدالله الحسين
- متن شعر سينه زني جانسوز
- شعر سينه زني شهادت حضرت رقيه
- متن شعر سينه زني براي حضرت رقيه امام حسين
- دانلود شعر سينه زني
- متن شعر سينه زني شب 3 محرم
- شعر سينه زني براي شب حضرت رقيه