نمایش جزئیات

آفتاب دین

آفتاب دین

چو گل گلزار صادق پرده از رخ برگرفت

عالم از نور جمالش رونق دیگر گرفت

آفتاب صبح صادق آن که از صبح ازل

روشنی خورشید از آن ماه بلنداختر گرفت

آفتاب دین چوبرسر افسر شاهی نهاد

خسرو سیارگان از روی سر افسر گرفت

موسی کاظم امام هفتمین نور خدا

آن که نور طلعتش آفاق سرتا سر گرفت

شد رها از بند غم آن را که از صدق وصفا

دامن باب الحوائج موسی جعفر گرفت

آن که روشن از جمالش گشت آیات خدا

آن که رونق از کمالش دین پیغمبر گرفت

هم ادب رونق از آن گنجینه آداب یافت

هم سخن زیورازآن طبع سخن گسترگرفت

قوت از زهد و کمالش یافت شرع مصطفی

آن چنان قوت که دین ازبازوی حیدر گرفت

از در موسی بن جعفر روی حاجت برمدار

زآن که باید حاجت ایدل زین مبارک درگرفت

نام او چون برزبان و نامه و دفتر گذشت

زیور از نام بلندش نامه و دفتر گرفت

ای بسا ، گرداری امید شفاعت درجزا

باید ازجان دامنش رادرصف محشر گرفت