نمایش جزئیات

اگر كه شكسته سر دخترت-حسین سیب سرخی

اگر كه شكسته سر دخترت-حسین سیب سرخی

اگر كه شكسته سر دخترت

نخور غصه بابا فدای سرت

اگر نیمه جانم،اگر ناتوانم

نخور غصه بابا،فدای سرت

حُسینٌ قَتیلٌ با الوادی الطُفُوف

و ناحَت علیه عُیونُ الصُیوف

حَبیبُ السَماء ِسَلیبُ الرَداء

و ناحَت علیه عُیونُ الصُیوف

اگر که شکسته سر دخترت،

نخور غصه بابا،فدای سرت

اگر نمیه جانم   اگر ناتوانم

(نخور غصه بابا   فدای سرت)2

کنارم آمدی حالا،که من افتاده ام از پا

ببین من هم شدم آخر شبیهه مادرم بابا

شبیهه غنچه ای زیر،لگد بنگر که پژمردم

سر نیزه،تو سنگ ومن،به پایت کعب  نی خوردم

اگر که سرت بوی نان می دهد

غذای مرا ساربان می دهد

شکست پهلویم را به ضرب لگد ها

(غذای مرا ساربان می دهد)2

دوچشم زخمیت دیدم

که جای زخم ِ چشمم سوخت

به خون آغشته شد مویت

ببین که موی من هم سوخت

نمی پرسم از انگشتر

مپرس از آن النگویم

مگو بابا تو از معجر

ز پیراهن نمی گویم

کشید از سرم روسری ام عدو

کشیدم خجالت ز روی عمو

به زخمم نمک زد مرا تا کتک زد

(کشیدم خجالت ز روی عمو)2

سرم را بسته ام مثل سر ناز عمو باشد

عدو می دید غش کردم،به جایم عمه را می زد

چه گویم از دل خون و رخ نیلوفر عمه

از این درد سرم خسته ام ، شدم دردسر عمه

حُسینٌ قَتیلٌ با الوادی الطُفُوف

و ناحَت علیه عُیونُ الصُیوف

حَبیبُ السَماء ِسَلیبُ الرَداء

و ناحَت علیه عُیونُ الصُیوف

.