نمایش جزئیات

بابای خوبم بی تو رقیه میمیره-نریمان پناهی

بابای خوبم بی تو رقیه میمیره-نریمان پناهی

بابای خوبم بی تو رقیه میمیره

طفل سه ساله دیگه از زندگی سیره

من كه دیگه پا ندارم،باید من و بغل كنی

با بوسه از لبام  بابا،كام من و عسل كنی

باباحسین باباحسین باباحسین بابا حسین

به عمه گفتم دیگه شبا رو آرومم

خودت نگاه كن امشب كه خیلی خانومم

من التماست میكنم،تو من و با خودت ببر

یه سر بریم بازار شام،گوشواره ام رو برام بخر

باباحسین باباحسین باباحسین بابا حسین

خیلی دل تنگم بابا برا علی اصغر

اومده جونم بر لب از دوری اكبر

آرزومه بازم برم،از شونه ی عمو بالا

از اون بالا نگاه كنم،به تموم آسمونا

باباحسین باباحسین باباحسین بابا حسین

.