نمایش جزئیات

واحد سنگین بانوای حاج حمید علیمی شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها

واحد سنگین بانوای حاج حمید علیمی شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها

یا رقیه یا رقیه یارقیه اصلا رقیه نه دختر خودت یک شب میانه کوچه بماند چه میکنی در بین ازدحام شلوغی بترسد ۲ یک تن به او کمک کند نرساند چه میکنی اصلا خیال کن کسی دختر تو را ۲ در بین جمعیت بکشاند چه میکنی یا رقیه یارقیه یارقیه اصلا خیال کن که کسی دختر تو را در بین جمعیت بکشاند چه میکنی اصلا کسی بیاید و با تازیانه اش خاک از لباس بتکاند چه میکنی اصلا خدانکرده روی صورتش سیلی محکمی بنشاند چه میکنی یا فرض کن که دختر تو جای بازیش۲ هرشب دعای مرگ بخواند چه میکنی۲ یا رقیه یا رقیه یا رقیه *حالا خودش داره میگه* سلام تازه ز ره آمده گلویت کو ۲ سلام همسفر نی سوار من بابا چقدر حرف برای تو داشتم اما بیا کمی بغلم تا که خسته ام بابا به عمه ام گفته ام امروز شانه ای بزند به گیسوان پریشانِ مختصر مویم از زمان که تو رفتی همه کسم شده است تمام درد دلم را به عمه میگویم ۲ تمام درد خودم بردم از یادم۲ تنور خانه خولی چه کرده با سرتو۲ تو چوب خوردی ومن سنگ ای عزیز دلم۲ فدای نرگس چشمت سه ساله دختر تو۲ بابا،بابا حسین بابا حسین یاد داری تو روی نی بودی من هم از پشت ز ناقه افتادم گریه کردی برای من من هم از دور به تو بوسه میدادم بابا،بابا حسین بابا حسین بر مدافع حرما سینه بزن این افتخارمه تنها شعارمه ۲ باید که جون بدم من پای سه ساله خصم امیه ام عبد رقیه ام تاج‌سر منه زهرای سه ساله پیدا نمیشه هیچکی شبیهش دلهای ما رو بستن به زریحش به خدا کافر هر کسی منکرشه محتشم تر شده هر کسی شاعرشه بس که داره شباهت به زهرا به خدا زائر فاطمه است هر کسی زائرشه۲ گدای شهزاده عشقم بنده بانوی دمشقم عالم اسیرشه حاتم فقیرشه هستی بها گرفت از هست رقیه حتی مسیحیا تو اون صحن  و سرا حاجت روا میشن با دست رقیه

.