نمایش جزئیات
چیده ز باغم لاله چین دو گل
چیده ز باغم لاله چین دو گل
مانده به جانم داغ این دو گل
کاش صیاد چنین کار نکند
بیش از این تیر به چند جا نکند
کاش بر حال من و این گلها
زینب از دور تماشا نکند
امان از دل زینب امان
میروم اما ماندم از نفس
پر شده از درد زخم پیش و پس
باز بر چشم ترم می خندن
بر دل شعله ورم می خندن
یک قدم میروم و می بینم
همه از دور و برم می خندن
امان از دل زینب امان
چه خون شد دل زینب
شعله کشیدن بر جان حرم
غرق خونن شیران حرم
من بی تاب و ز پا افتاده
من تنها و دو خواهر زاده
مانده اما چسان خیمه روم
با دو بی سر دو حسینی زاده
بر سر دوشم پرپر نزنید
بر دل چاکم خنجر نزنید
این دو ماه شب نو زینبی اند
دو حسینی نسب و زینبی اند
این دو شهد عسل اهل حرم
دو ابالفضل و دو زینبی اند
ابکی علیکِ یا بنت علی
وفّقَکِ الله فی صبر جلی
در خزانی ترین فصل تنهایی
ابر چشمان من شد تماشایی
تا حرم می روم و سر به زیر و خجل
هر قدم می چکد از رخم خون دل
پشتم رو غصه تا کرده
در جانم ریشه وا کرده
جان بر لب و دل خسته و از غم لبالب ای وای زینب
شرمنده ام تا زنده ام از روی زینب ای وای زینب
از می عشقی که کس آن را ندید
بر مشام انبیا بویی رسید
مشقه آن بو تا دل را ربود
انبیا ، جبرئیل آمد فرود
بانویی دیدم سراپا نور بود
عاشقی دیدم سراپا نور بود
شور بود و شور بود و شور بود
تا شراب عشق با خود سر کشید
گفت آن مست خدا هل من مزید
عشق پیش پای او زانو زده
دست بر دامان آن بانو زده
در حریم قدس محرم زینب است
معنی عشق مجسم زینب است
آن که بر غم هست خاتم زینب است
نا خدای کشتی غم زینب است