نمایش جزئیات

روضه حضرت حر ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم_ حاج میثم مطیعی

روضه حضرت حر ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم_ حاج میثم مطیعی

نیگام میکنی دوست دارم آب شم

میخوام ازخجالت برم تو زمین

بجز گریه چیزی ندارم دیگه ...

پشیمونم ازکار زشتم همین

چقدسخته احساس شرمندگی

یکی قفلُ از بغضِ من وا کنه

زمان کاشکی سمتِ عقب برمیگشت

زمین کاش زیرپام دهن واکنه

مسیر تو رو بستم از هر طرف

عذابم میده صحنۀ اون گناه

به قرآن دوست دارم از عمق دل

ببخشین،حلالم کنین،روم سیاه

*ای حر ...*

تو مگو ما را بدان شه بار نیست

با کریمان کارها دشوار نیست

*شب چهارم رسید ... زودتموم میشه همه دستای گدایی رو درگاه خدا بلند کنید ،باالحسینِ الهی العفو ...*

مسیر تو رو بستم از هر طرف

 

*گفت میرم کوفه ... اجازه نمیدم ... برمیگردم، اجازه نمیدم ... یه نگاهی کرد فرمود : "ثکَلَتکَ اُمُّک؛ ماتُرید مِنّی" مادرت به عذات بشینه از من چی میخوای؟! *

مسیر تو رو بستم از هر طرف

عذابم میده صحنۀ اون گناه

به قرآن دوست دارم از عمق دل

ببخشین،حلالم کنین،روم سیاه

یه جفت حلقۀ اشکِ دورِ چشام

 یه جفت چکمۀ جنگی رو گردنم

اجازه بدی بر می گردم پیشت

میخوام اشتبامو تلافی کنم...

همون جوری که مادرت دوس داره

میخوام از غم عشق تو پر بشم...

همونجوری که مادرم دوس داشت

مثه روز اول بازم حر بشم ...

منو تویِ آغوش گرمت بگیر

بیا و قبول کن پشیمونیمو

با دستمال زردت بیا و ببند

دل خسته و زخم پیشونیمو

*وقتی رو زمین افتاد آقا رو صدا نکرد ... اما یه وقت دید یه دست مهربونی سر روبلند کرد،به دامن گذاشت"فَجَعَل یَمْسَهُ التّراب عَن وجهِه" آقا شروع کرد خاک ها روپاک کردن ... بعد فرمود :"َانت الحرُّ کماسَمَّتک امُّک" مادرت چه اسم خوبی برات گذاشت 

.