نمایش جزئیات

در سرم شور و غوغا-منصور پورشیخ

در سرم شور و غوغا-منصور پورشیخ

در سرم شور و غوغا

در دلم یاد بابا

بر لبم نام زهرا

من میروم كنون به سوی عمو با شور و شین

عبدالله ام من و عزیز حسن عبد حسین

ای وای ای و ای تك و تنها گشته حسین

عمه بنگر عدو رسیده

نیزه به سوی عمو كشیده

سرگرم دعا میون مقتل

بین خاك و خون چه آرمیده

كودكم اما شیرم

دامنت را میگیرم

من زعشقت میمیرم

ای دشمن خدا نیزه به پهلو میزنی

اینگونه بی هوا ضربه به ابرو میزنی

ای وای ای و ای خنجر اومد سوی گلو

یا بن دنی حیا نداری

بر مصحف حق پا میگذاری

درسی به تو میدهم كه باشد

از پور حسن چو یادگاری

در سرم شور و غوغا

در دلم یاد بابا

بر لبم نام زهرا

.