نمایش جزئیات

باز شکاری

باز شکاری

مرحوم عندلیب تو ثارالله می نویسد، باز شکاری اون کسی است که تیز ببینه، جوری نگاه می کنه که بین همه چیز شکارش را تشخیص می دهد، می گه ابی عبدالله چطوری این بدن را بین این همه لشگر پیدا کرد، بالا سر قاسم مثل باز شکاری رسید، دید همه جا گرد و خاک است، اسب ها می روند و می آیند، یه صدایی می گه، عموجان، سینه ام خورد شد ... .

آری اینجا حسین یه سینه ی شکسته را بغل کرد، بچه سیدا ! شاید یاد مدینه افتاد، اون سینه ای که بین در و دیوار .... .

منبع:كتاب گلواژه های روضه