نمایش جزئیات

روضه قاسم بن الحسن علیه السلام_شب ششم محرم _حجت الاسلام و المسلمین سیدحسین مومنی

روضه قاسم بن الحسن علیه السلام_شب ششم محرم _حجت الاسلام و المسلمین سیدحسین مومنی

یه آقایی که بزرگ قومش بود،با زن و بچش رفت تو یه بیابون بی آب و بی علف؛یه عده نامرد ناجوونمرد اومدن جلوش رو گرفتند؛میخوان بزرگ اینا رو بکشند،زن و بچه هاشو به اسارت ببرند.شد شبیکه فردا میخوان حمله بکنند.بزرگ این قومم به اونایی که اطرافش بود اینطور فرمود:ببینید آی مردا ! این دشمن با من کار داره با شما کار نداره،جونتون رو بردارید و برید،بمونید کشته میشیدا ! اسم این بزرگمرد حسین بن علی بن ابیطالبه.سکینه خاتون سلام الله علیها میفرماید:این مطلب در کتاب اسرار الشهاده میرزا حبیب شریف کاشانی اعلی الله مقامه الشریف هست.میگه بابام گفت:روشنی خیمه رو کم کنید؛کم کردند،بعد فرمودند:هر کی میخواد بره،خجالت نکشه،پاشه بره،اینا با من کار دارند،میفرماید:"والله ما اَتَمَّ کلامُهُ الا و تَفَرَّقَ نحوَ عَشَرةَ وعِشرین"صحبت بابام تمام نشده بود که ده تا ده تا بیست تا بیست تا از زیر خیمه بلند شدند رفتند.ای نامرد مردم!! با زن و بچه تنهاش گذاشتند...فرمود:حالا روشنی خیمه رو زیاد کنید،زیاد کردند،هر کی بمونه کشته میشه ها!! دیدند یه نوجوانی یه پا هی جلو میذاره هی عقب میذاره،بالاخره دل رو به دریا زد؛اومد پیش این بزرگ،حسین بن علی...ارتباط این نوجوون و این بزرگ چیه؟برادرزادشه،این عموشه،این نوجوان کسی نیست جز قاسم نوجوان امام حسن.عمو جان شما فرمودید:کشته میشن،منم کشته میشم؟

اگه بابا داری خدا برات نگه داره،خدا نکنه سایه ی بابا از سر یه جوون بره،اگه پدر از دست دادی همین الان ثواب این جلسه رو به روح پدرت هدیه کن.جوون تا بابا داری قدرشو بدون،دستشو ببوس.یه سوال بکنم از اون اسرار مقتلیه! قاسم جان! آقا! امام حسین که فرمودند:همگی کشته میشید آخه این چه سوالیه از عمو کردی؟شاید قاسم بگه وقتی کسی یتیمه اون رو به حساب نمیارن...اومدم سوال کردم بیینم عمو منم به حساب آورده؟قاسم یتیم امام حسن وقتی به امام حسین عرض کرد آقا منم کشته میشم؟امام حسین فرمودند:آره قاسمم؛اما مصیبت سختی در انتظارته ها! عموجان کاریم از من برنمیاد برات انجام بدم.بلاء عظیم میدونی چیه؟! تمام بدن ها تو کربلا پامال سم اسب ها شد،اما یه بار تا اونجا هم که من تو مقتل دیدم هیچ بدنی تو کربلا زنده زیر سم اسب ها نرفته؛تنها بدنی که تو کربلا دوبار زیر سم اسب ها رفت بدن قاسم بن الحسنه.مرتبه ی اول وقتی قاسم زیر سم اسب ها رفت زنده بود،زنده بدن قاسم رو  زیر سم اسب ها گذاشتن.اوناییکه اهل روضه اید! قاسم وقتی داشت میدون میرفت پاش به رکاب اسب نمیرسید اما وقتی دیدند حسین داره بدن قاسمو برمیگردونه سینه ی قاسم به سینه ی حسینه اما پاهای قاسم داره رو زمین کشیده میشه...

افتادم از پشت فرس

عمو به فریادم برس

عمو حسین عمو حسین...عمو حسین عمو حسین...با همین ناله و اشکی که میریزید برای حضرت دعا کنید یقینا حضرت برامون دعا میکنه...

" اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن،صلواتک علیه و علی آبائه،فی هذه الساعه و فی کل ساعه ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا"

.