نمایش جزئیات

غزل مصیبت وروضه جانسوز_باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلام قسمت اول_شب هفتم محرم _حاج محمود کریمی

غزل مصیبت وروضه جانسوز_باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلام قسمت اول_شب هفتم محرم _حاج محمود کریمی

"اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً"

یا صاحب الزمان...

مرده بُدم،زنده شدم،عشق تو را بنده شدم

دولت عشق آمد و من،دولت پاینده شدم

اقا امشب چه خوبه به اینا نظر کنی

اینها سالِ اوله که اومدن سینه زنی

آقا میشه امشبه رو بخاطر اینا به ما نظر کنی؟!

شب عطش رسیده وصبر رباب سر اومده

به یاری سینه زنا، لشکر اصغر اومده

آی علی ای وای علی،آروم بگیر،لای لای علی

*میدونی چرا اینقدر گریه میکنند؟بچه ها تا حالا اینقدر سروصدا نشنیدن*

اینها این جا بیمه با اشک عاشقا میشن

بارِ اوله که از مادراشون جدا میشن

*یواش گریه کنید؛اینا میترسن*

اینها این جا بیمه بااشک عاشقا میشن

بارِ اوله که از مادراشون جدا میشن

اینها یه روز بزرگ میشن

فداییای یوسف زهرا می شن

این بچه ها مادراشون منتظرن با التهاب

آی مادرای منتظر گریه کنید برای رباب

آی علی ای وای علی،آروم بگیر،لای لای علی

اگه اشکی داریم از پرِ قنداقمونه

صدای گریه ها مون تو گوشه اینها میمونه

*آخه اینا گرمشونم هست*

ازاین به بعد اینها خادم در گاه حسین میشن

برای این سینه زنای بعد از این دعا کنید

روضه ی امشب همینه گلوشون نگاه کنید

آی علی ای وای علی،آروم بگیر،لای لای علی

وای حسین ای وای حسین...

جلوی لشکر گر فت بچه رو، مادر تو خیمه داره نگاه می کنه وقتی علی اصغر تیر خورد امام حسین تیر را با یک دست بیرون کشید،مادر داره میبینه؛گفت:ای خدا اینا به صغیر و کبیر رحم نمیکنند، زبون حال خودمون و بچه هامونو خوندیم؛چیزی ندیدید شما،بچه هایی که شیرشونو خوردن؛آب خوردن،فقط یه کمی گرمشون شد؛زیر آفتابم نبودن؛کلا پنج دقیقه هم جدای از مادرشون نبودن*

دلمون شعله ور از رو ضه ی رباب شده

 روضه ای که دل ماهیا  براش کباب شده

روضه ی اون مادری که دیگه

براش دیدن آب عذاب شده

میره و به غنچه ی روی نی نگاهشه

اونیم که تیرو زد،تموم راه همراهشه

دلواپس افتادن سر کوچیک طفل بی گناهشه

حسین...

دیگه از  بعد علی زیر سایه نمیره

توی آغوشش یه قنداق خیالی میگیره

دیگه بعد علی تو سایه نمیره

دیگه از بعد حسین زیرسایه نمیره

تو آغوشش یه قنداغ خیالی می گیره

با نیزه دار همسفره،روزی هزار بار پای نیزه می میره.

. . یادم نمیره پسرم به سینه ناخن زدنت قدّتو یه زره نداشتیم که بپوشم به تنت خوابیده بودی زیر خاک دیدم هف،هشتا نیزه رفت تو بدنت *آخه دشمن فکر کرد اینجایی که خاک جمع شده زیورآلاتی چیزی مخفی کردند؛همه با نیزه فرو کردند* خوابیده بودی زیر خاک دیدم هف،هشتا نیزه رفت تو بدنت وای که هرچقدر دقیق حرمله گلوت رو زد درعوض این نیزه دار هدف گیری نکرد نیزه رو بی هوا زد حالت چشات تغییری نکرد یادم نمی ره پسرم،کارتو به کجا کشوند برای یک ساعتم جسم تو زیر خاک نموند اونکه سرِ خاکیتو برد *شما فرمودید:سر ابی عبدالله رو تو آب فرات شست و شو دادند،اما سر این شیر خواره چطور؟!* یادم نمیره پسرم،کارتو به کجا کشوند برای یک ساعتم جسم تو زیر خاک نموند اونکه سرِ خاکیتو برد سرت رو با غلاف شمشیر میتکوند *ای حسین...حسین...حسین..." اینقدر این مصیبت سنگین بود،خدا خودش به امام حسین تسلیت گفت،ارباب ما تکلیف همه عالمو معلوم میکنه؛همچین که بچه تیر خورد مونده بود خیمه بره،کجا بره"بیایدکمک اربابتون کنید... حسین... حسین... * داری میری تو میدون زود برگرد میشه مادر پریشون زود برگرد به دل من بد افتاده  عزیزم برو اما علی جون زود برگرد میدونستم گلوت پاشیده میشه گل امید مادر چیده میشه گلوی تو کوچیکه،نیزه پهنه نوکش از تو دهانت... .