نمایش جزئیات
شهادت حضرت علی اصغر علیه السّلام
اصغر آمد در حرم در پیچ و تاب
چون دل لیلا ، چو گیسوی رباب
زین عمل در خیمه بر پا شد خروش
شاه دین را آن خروش آمد به گوش
آن زمان او را به غم ، افزود غم
بار دیگر کرد آهنگ حرم
برگرفت آن طفل را با اشک و آه
در حرم آمد بسوی رزمگاه
گفت : کی بیدادگر قوم عنید
کرده اید اصحاب و انصارم شهید
نیست بهر من معین و یاوری
نه علمداری ، نه دیگر لشکری
اکبرم از تیر و خنجر کشته شد
قاسمم جسمش به خون آغشته شد
کس ز یاران من ای قوم شریر
نیست باقی غیر این طفل صغیر
این هم سوز عطش بنموده غش
کودکان را کی بود تاب عطش
گر دهیدش جرعه آبی رواست
ز آن که این لب تشنه مهمان شماست
آه از آن ساعت که آن تیر از کمان
کرد بر حلق علی اصغر ، مکان
از جفا حلقوم آن طفل صغیر
گشت پر خون جای آب و جای شیر
مرحوم صغیر اصفهانی