نمایش جزئیات

شعر مناجاتی-حاج سعید حدادیان

شعر مناجاتی-حاج سعید حدادیان

موکه از سوخته دلانم چون ننالم

مو که از بی حاصلانم چون ننالم

نشسته بلبلان با گل بنالند

  مو که دور از گلانم چون ننالم

موکه آشفته حالم چون ننالم

  شکسته پر و بالم چون ننا لم

همه گویند آخر ناله کم کن

تو آیی در خیالم  چون ننالم

شکسته بال تر از من میان مرغان نیست

دلم خوش است که نامم کبوتر حرم است

روا بود که گریبان زعشق پاره کنم

دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم

 

*آقا جان عیادت مریض ثواب داره،امشب شاید شب سر زدن به ما باشه،آقا تو مارو به خودمون وا نمیگذاری، امیرالمؤمنین علیه السلام به شخصی فرمود: فلانی تو مریض شدی منم مریض شدم،تو تب كردی منم تب كردم.*