نمایش جزئیات
پادکست روضه و توسل جانسوز باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلام _اجرا شده شب هفتم محرم 1397_ حاج محمود کریمی
از بینِ دار الحرب راس اکبر آوردند بعد از سر اکبر رئوسِ دیگر آوردند
بر نیزه سرها شمردند و یکی کم بود گشتند و از سِّر همان سر ، سر درآوردند
در پشتِ خیمه نیزه ها در خاک رفتُ آنگاه از زیر تلِ خاک ، جسم اصغر آوردند
سر را به نی بستندُ مادر را به پشت سر بردندُ مادر .... هی صدا میزد : علی مادر .......
سر روی نی میرفت و در صحرا بدن جا ماند شاید که غارت شد قماط (قنداق) و بی کفن جا ماند
گهواره در بازار کوفه چوبِ قیمت خورد جسم لطیفِ صاحبش دور از وطن جا ماند
نوزادِ مظلومی که نبش قبر شد آخر حتی به دور از جسم هفتاد و دو تن جا ماند
میگشت زین العابدین در خاک ها میگفت ای وای علیِ اصغر من جان من جا ماند
پیدا شد و قبر شریفش سر اسراء شد تا روز آخر خواب در آغوش بابا شد .....
خدایا می دونی دارم می میرم خدایا پریشونم و سرگردون خدایا شده اگه حتی یک بار علی مو به من برگردون ....
تو دلمه مادر ، راز نهفته همش میترسم سرت از نیزه بیافته ...
حتی اگه من بمیرم گهواره تو پس میگیرم وای جواب خدا رو چی میدن سر شیرخوارمو بریدن
امون امون ای دل .....
.
برچسب ها
- حاج محمود کریمی
- اشعار شهادت حضرت علی اصغر (ع)
- آموزش مداحی
- متن شعر
- شعر مذهبی
- شعر روضه
- متن شعر مداحی
- متن شعر روضه
- دانلود شعر روضه
- دانلود شعر مداحی
- شعر روضه جانسوز
- شعر شهادت علی اصغر
- متن شعر روضه شب هفتم محرم
- متن شعر روضه شب 7 محرم
- شعر برای حضرت علی اصغر امام حسین
- شعر روضه علی اصغر
- متن شعر روضه علی اصغر