نمایش جزئیات

سر علی را به دامن گرفت دلش آرام نشد

سر علی را به دامن گرفت دلش آرام نشد

سرو ناز چمن باغ ولایی ولدی

یوسف گمشدة آل عبایی ولدی

اسماعیلی تو و قربان خدایی ولدی

گل پر پر شدة کربو بلایی ولدی

وقتی امام حسین فریاد علی اکبر را شنید با عجله بیرون آمد بر بالین جوانش علی اکبر قرار گرفت ، نشست کنار بدن میوه دلش (یاد شهدا ، امام )سر علی را به دامن گرفت دلش آرام نشد ، سر علی را به سینه چسبانید دلش تَسلّی پیدا نکرد ، یک وقت خم شد صورت به صورت علی گذاشت فرمود : قَتَلَ اللهُ قَوماً قَتَلُوک... عَلَی الدُّنیا بَعدَکَ العَفا .

یاد آن لحظه که تودیع زنان می گفتی

ترک یاران و عزیزان به فغان می گفتی

یاد آن لحظه که بابا تو اذان می گفتی تا ابد گوش بر آن بانگ اذانم پسرم