نمایش جزئیات

ذکر توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام به نفسِ حجت الاسلام پناهیان

ذکر توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام به نفسِ حجت الاسلام پناهیان

شنیدید میگن تا پدر نشید .. مادر نشید .. دله پدر مادر رو درک نمیکنی؟!..

ولی این شهید بزرگوار«شهید حسین معزغلامی» دله پدر و مادر رو درک کرده بود .. چون اینها رزقشون رزقِ معنویِ معرفتیِ .. میفهمه ...

برمیگرده میگه پدرم ، مادرم اومدید کنار قبر من {خبر داره از دل بابا} امدید فقط روضهء علی اکبر بخونیدا ... با خبر میشن دیگه ...  بزار دلت تسکین پیدا کنه ... برایِ علی اکبر ... بین حسین چه جوانی رو داد ....  ما هم روضه علی اکبر بخونیم امشب ... چه رزقی نصیبِ ما شده روضه علی بخوانیم ...

تا اومد اجازه میدان بگیره ، صدا زد برو علی ...  واینستا ...  برو علی جان ...

میدونید چرا بلافاصله فرمود برو علی!؟! ... برا اینکه خیلی علی رو دوست داشت ...  خیلی عاشقِ علی بود ..  میخواست با دله خودش مبارزه کنه...

زبان حال :

گفت ببین خدا چه جوری از عزیزِ دلم دل کندم ... ولی خدا به حسینش فرمود حسینم لازم نبود انقدر سریع بگی برو...  خوب بگیر بغلش کن ... بوسش کن پسرت رو ...  اشکالی نداره ... نگفتم خداحافظی جرمه ... من که میدونم دلت چقدر عاشقِ علی ِ... نه خدایا بره ...  علی جان برو ... بعد علی اکبر رفت ...}

حالا علی اکبر رفت ..  هرچی میجنگه ضربه کاری نمی خوره ..  علی اکبرم عارفه ، میفهمه ... برگشت یه نگاه به بابا کرد ... گفت مثل اینکه من یه بار دیگه باید برم با بابا خداحافظی کنم ...

برگشت گفت بابا عطش داره منو میکشه ... آب بهانه شد حسین، علی رو بغل گرفت ... لب رو لب های علی گذاشت ...

علی لعنت الله علی القوم الظالمین

.