نمایش جزئیات

شعر مناجاتی-حاج منصور ارضی

شعر مناجاتی-حاج منصور ارضی

نیست از من بنده ای گستاخ تر

نیست از انبان من سوراخ تر

یعنی هرچی تو كیسه ام می ریزم،از بین میره

هر چه گندم کاشتم آفت گرفت

مگه پیغمبر نفرمود:الدنیا مرزعة الاخره

     هر چه توشه داشتم آفت گرفت

 

آخر ماه رمضونه،دیگه دلم به چی خوش باشه،لیله قدر هم تموم شد

 

گنج پیدا کردم اما دزد برد

 

این مجلس ها گنجه،محبت امام زمان(عج)گنجه،از این مجلس فیض بردن فیضه،از مساجد و حسینه ها فیض بردن،خود گناه نكردن گنجه،گرچه واجبه اما خودش گنجه،تو رو خدا راست نمی گم.

 

 گنج پیدا کردم اما دزد برد

نَفس ما را خدمت بی مزد برد

 

آخه این دزد كجاست میگه نفسته،با یك گناه همه رو خراب كردی

 

بی ثباتیها نمودم در عمل

 

شبا اومدم اینجا توبه كردم،اما ثبات نداشت

 

پا فشاریها نمودم در دغل

 

شب هایی كه ابوحمزه می خونیم،به اونجایی میرسیم كه ،من برا گناه كردن رشوه میدادم

 

رشوه ها دادم گنهکاری کنم

    زین معاصی مردم آزاری کنم

ناصحان گفتند لیکن کر شدم

خوبها گفتند و من بدتر شدم

بنده ای که دور از معبود شد

امتحانها داده و مردود شد

معصیت پا داد دستم شوق کرد

    نَفس دُم جنباند و چشمم ذوق کرد

 

تازه خودم دیدم به رفیقم هم گفتم نگاه كن ببین،ببین كی داره میاد،ببین چه گناهایی كردی،یكی از دعاهای آخر دهه،اینه:فاغفرلنا تقصیرنا فی،خدایا گناهان قبل ماه رمضان هیچ چی،اما یه سری گناهان كردیم تو خود ماه رمضون،اونهارو ببخش

 

روید از هر ناله ام زنجیر ها

از بُن هر توبه ام تزویرها

شد میسر لغو در نطق آمدم

ذکر تو گفتم راه خود زدم

لیک با این که به گرداب گناه

    دست اندازم به هر برگ و گیاه

هرچه گشتم ای خداوند وَدود

مهربانتر از تو در عالم نبود

الهی العفو