نمایش جزئیات

آتش فراق

آتش فراق

بـــــــــــــرو میـــــــدان وای آهسته برو

دیـــــــــــدن عمــــــه دلـــــخسته برو

علـــــی جانم قدمت کربلا را می لرزاند

آتش فراق تو خیمه ها را می سوزاند

نمــک روی تو را هیچ که تو دنیا ندارد

بعــد تو برای من زندگی معنی ندارد

به کجا می روی ای یوسف زهرا پسرم

گرگ بسیار بود در دل صحرا پسرم

در بـــــــــــرم چند قدم راه برو چند قدم

تــــــا کنم قد تو را خوب تماشا پسرم

صبر کــــن اهــل حرم سیر ببینند تو را

ور نـــــــه آیند به دنبال تو آنها پسرم

اکــــــــــــــبرم، اکبرم، هستی بابا توئی

اکبرم، اکــــــــــبرم، جلوۀ طاها توئی