نمایش جزئیات

«سوز جگر »

«سوز جگر »

بنشینم و از سوز جگر ناله  بر آرم

بر صورت خونین تو صورت بگذارم

بردار خدا را سری از خاک و دعا کن

تا من به سر کشته تو جان بسپارم

رسم لاست که بر نعش جوان لاله گذارند

من لاله به غیر از شرر ناله ندارم

از بس به تنت زخم روی زخم رسیده

ممکن نبود زخم تنت را بشمارم

با یاد لب خشک تو ای نور دو دیده

جا دارد اگر بر سر نی اشک ببارم

در خیمه زبان تو مکیدم جگرم سوخت

بگذار ز لب های تو من بوسه بر آرم

فریاد دلم سر زند از سینه میثم

گیرم که ببندم لب و فریاد نیارم

(غلام رضا سازگار )