نمایش جزئیات
ذکر توسل و روضه_شب تاسوعا _روضه حضرت ابوالفضل علیه السلام_حاج حسن خلج
دلمو دریای ماتم می کنم
قدم و روی تن خم می کنم
نگاه کن با چه مصیبتی دارم
از رو خاکا تنتو جمع می کنم..
حسین...
پاشو از جا که دیگه دخترم آواره نشه
تا میون این سپاه صحبت گوشواره نشه
*دستور داد برید همه سر ها رو از بدن ها رو جدا کنید سرها ببرید بیایید رو نیزه ها سوار کنید...اومدن گفتن امیر یه سر رو نیزه بند نمی شه..چنان فرق متلاشی شده..از بس که زخم و جای عمودش عمیق بود تنها سری بود که ز پهلو ...حسین...می دونی چرا عباس اینطور خواست؟چون اگه سر درست نصب می شد رو نیزه هی چشم تو چشم سکینه می شد...هی چشم تو چشم رباب می شد...هی چشم تو چشم رقیه می شد...عباس طاقت نداره ....هر کجا نشستی فریاد بزن غریب حسین...حسین....
هشتاد و چند سالشه هنوز کربلا ساکنه خیلیلاتون می شناسیدش،کفشدار سابق قمر بنی هاشم ،شیخ عباس کشوان ؛تو حرم آقا قمر بنی هاشم بودیم،سر شب بود باید درهارو می بستیم داشتیم زوار رو بیرون می کردیم در ها رو ببندیم یک وقتی دیدم یکی از خانم های عرب از این خانم های عرب بیابانی بچش تو بغلشه با عجله اومد تو،گفتم خانم برو،حرم تعطیله داریم می بندیم،دیدم اصلا گوشش بدهکار نیست،اومد دور ضریح قمر بنی هاشم،هی می گه یا ابوفاضل،یا ابوفاضل،یا ابوفاضل ادرکنی،یا ابوفاضل ادرکنی،یا ابوفاضل ادرکنی..خدام اومدن،خانم بیا برو بیرون...دلم سوخت برااین خانم دیدم حال خوشی داره زیارت می کنه،من بزرگتر از خدام بودم بهشون گفتم کاریش نداشته باشید،شما که الان می خواهید نظافت بکنید ،کارتون بکنید کارتون تموم شد من خودم اینو بیرون می کنم بذارید زیارت بکنه،مشغول کار شدیم یک نیم ساعتی گذشت،من دیدم،حواسم بهش بود،دور ضریح می گرده یا ابوفاضل ،یا ابوفاضل..دیدم خسته شد،بچشو گذاشت زمین،خودش تنهایی داره می گرده یا ابوفاضل،یا ابوفاضل..منم مشغول کار شدم یک نیم ساعتی گذشت،کارام تموم شد، اومدم سراغش ببینم اگر هنوز داره طواف می کنه نرفته بگم برو دیدم پایین ضریح قمر بنی هاشم نشسته سرشو تکیه داده به ضریح چادرشو کشیده رو صورتش خوابیده..اومدم کنارش دخترم پاشو دیدم جواب نمی ده،خانم پاشو می خوام در حرم رو ببندم...دیدم جواب نمی ده،گفت گوشه چادرشو گرفتم کشیدم،گفتم خانم پاشو ؛نگاه کردم دیدم بچه اش هم داره دست و پا می زنه گفتم پاشو این بچه ناراحته،این بچه شیر می خواد،این بچه کار داره،پاشو بچه ات رو بردار؛ گفت: تا گفتم بچه کار داره چشماشو باز کرد،گفت پس زنده شد؟!!گفت سه روز پیش مرده به من می گن برو دفنش کن، گفتم باید اول برم حرم عباس ...یا ابوفاضل ...برادرم خواهرم گمان نکنی برا عباس کاری داره زنده کردن این برا من و شماست که خیلی مهمه،عباس یک گوشه چشمش هزاران مرده رو زنده می کنه.تو حرم قمر بنی هاشم روضه می خوند، منبری معروف رو منبر گفت : اشتباه کرد،گفت من نمی دونم از نظر مقامات سلمان بالاتره یا عباس بالاتره"شب خواب امیر المومنین رو دید...آقا بهش فرمود چطور نمی دونی؟اگه عباس من به اولین و آخرین نگاه کنه همه رو سلمان می کنه،همه رو ابوذر می کنه، امشب دامن قمر بنی هاشم رو بگیریم،بگیم آقا جان شما راست می گی مرده زنده کنی،دل مرده منو زنده کن،آقا می ترسم یک روز اسم حسین بیاد این دل نلرزه...می ترسم یک روز اسم حسین بیاد این چشم منقلب نشه...آقا به داد ما برس..یا ابوالفضل ابوالفضل ابوالفضل ....
. .دستاتو قدم قدم از رو زمین بر می دارم
مثل آیه قرآن روی چشمم می زارم
دستامو
*گفت داداش به دادم نمی رسی؟ داره می آد،تو لشکر دیدن حسین داره می آد می ایسته ی چیزو برمی داره*
دستاتو قدم قدم از رو زمین بر می دارم
مثل آیه های قرآن روی چشمم می زارم
پاشو ای شیر نر ام بنین
دورمون لشکر گرگارو ببین
من بمیرم صورتت خاکی شده ...
دیدم از دور چطوری خوردی زمین
حسین....
پاشو..
خدا اون روز رو نیاره بی تو من زنده باشم...
چقدر کم شده قد رشید گل داداشم
*چیکارت کردن عباس من؟فرمودند:ام البنین گفت،خیلی جالب فرمودند خیلی جالب،وقتی گفتند عونت رو کشتند گفتند فدای سر امام حسین،جعفر تو کشتند فدا سر امام حسین ،از امام حسین بگو ،گفتند خانم عباستو کشتند.گفت می گم بابا همه هستی فدا سر امام حسین،از حسین بگو..هیچ نگفت،هیچ فقط از حسین...راس راسی اینطوریه ها،انگار بعدها رفت کنار بقیع، کنار چهار تا صورت قبر نشست تازه اونموقع فکر کرد بشیر چی گفت؟ گفت عمود؟باورم نمی شه،محاله کسی بتونه عمود بزنه..عین این صحنه اربعین تکرار شد وقتی سکینه از ناقه پیدا شد دوان دوان دنبال زین العابدین گفت آقا قبر عمومو به من نشون بده ...دستشو گرفت اومد کنار علقمه...گفت اینم قبر عمو جانمونه،نه باورم نمی شه...اون عمو تو این قبر؟!قوت قلب حرم...عباس می دونی چی کار کردی با من؟
قوت قلب حرم...
دیگه خم شد کمرم
پاشو..
نمی تونم که تنت رو تا به خیمه ببرم
رو تن پاره ی مشک مونده هنوز جای لبت
محاله محاله،عباس لب به مشک بزنه؟نه،نه ..
دردم اینه که داداش غرقه به خونه مژه هات
رو تن پاره مشک مونده هنوز جای لبات
دردم اینه که داداش غرقه به خونه مژه هات....
*تیر سه شعبه،سه تا پیکان داره سر هر پیکان...پیکان فلش ماننده...ورودش آسانه...*
.برچسب ها
- حاج حسن خلج
- باب الحرم
- متن روضه حضرت عباس (ع)
- متن روضه
- شعر مذهبي
- روضه جانسوز
- روضه و توسل
- شعر روضه
- گريز روضه
- گريز مداحي
- متن شعر مداحي
- متن روضه شب نهم محرم
- متن روضه حضرت عباس
- متن روضه حضرت اباالفضل
- متن شعر شهادت حضرت عباس
- متن روضه حضرت قمر بنی هاشم
- متن روضه شب9 محرم
- متن روضه تاسوعا
- دانلود متن روضه
- دانلود متن مداحي