نمایش جزئیات
روضه حضرت ابوالفضل علیه السلام_شب تاسوعا _استادحاج منصور ارضی
"السلام علیک یا اهل بیت نبوه"
دست تو بازاست پس روزی مارا میدهی
نه فقط ما که تو رزق انبیا را میدهی
دردهم داریم اگر اصلا پریشان نیستیم
مطمئنیم از شما حتما دوا را میدهی
اصلا از اسم تو معلوم است قبل خواستن
هرچه میخواهد دل تنگ گدا را میدهی
این شلوغی ها برای ما که مشکل ساز نیست
به گدایانی که می آیند جارا میدهی
هرچه سائل خواست از تو ده برابر میشود
خاک میخواهیم اما تو طلا را میدهی
*چه آقایی هستی ...*
وقتی از لطف تو حتی اجنبی ها میخورند
زودتر از زود نان آشنا را میدهی
تو نجف در کربلای مایی و با این حساب
هم نجف را میدهی هم کربلا را میدهی
مشک آوردند تا که باز سقایی کنی
پاسخ این التماس بچه هارا میدهی .... *امشبه،شب تاسوعا،دستور از ابی عبدالله رسید برید آب بیارید،بریر میگه من ملازم و همراه عباس بودم، اقا ابوالفضل و علی اکبر و ... دنبال اقا بودیم منم کنارشون بودم میگه سوال کردم اقا فردا چه می کنی ؟ گفت بریر اگه اقام اجازه بده فردا احدی ازینا رو زنده نمیزارم ..." مثل امروز بعد از ظهر یه وقت دیدن بچه های ام البنین یکی داره فریاد میزنه" ای بچه های ام البنین براتون امان نامه اوردم ..." هر کدومشون یه جایی پنهان شدن نمی دونن از خجالت چی کار کنن ..." اخه شمرم برا بنی کلابه ام البنین هم برا بنی کلابه ..."یا ابنا ام البنین چند بار صدا زد ابی عبدالله اومد دید عباس پشت خیمه ها داره گریه می کنه آروم دستشو گذاشت پشتش، گفت عباس جان دشمن هم صدات میزنه جواب بده ... تو عباسی ... گفت چشم اقا،اومد با یه نعره ای که خشمگین بود" گفت نانجیب چی می گی گفت من از یزید برا شما چهارتا امان نامه گرفتم "گفت نامرد من امان دارم پسر پیغمبر امان نداره ..." من امان دارم بنات رسول الله امان ندارن ... امان نامه رو گرفت جلوی شمر پاره کرد،برگشت، دیگه نیومد خیمه" رفت پشت خیمه ها اونجایی که ابی عبدالله دستور داده بود خندق بکنن ، خارها رو بکنن ..."نشست اونجا گریه کرد ..."ای خدا مردم کجا میفهمن داداشم غریبه ...." یه وقت دید یه دامن کشان، عصمت کربلا اومد بالا سرش آروم شانشو فشار داد .... عزیزم احساس غریبی نکن کاری کردی تا قیامت همه ی عالم میدونن ..."ممنونتم عباس ،تو فهمیدی که حسینم غریبه ..."
یا علی پهلوان ما رفته
ماه از اسمان ما رفته
جان نداریم جان ما رفته
آخه ساقی خاندان ما رفته
رفته تا با شتاب برگردد
آب با مشک آب برگردد
قوم و فامیل زحمتش دادن
نیمه شب برگه دعوتش دادن
آشناهاش غربتش دادن
پیش زینب خجالتش دادن
امان الخائفین یل ام البنین
علمدارم شده نقش زمین ...
امیر لشکر من پناه خواهر من
ابوفاضل ابوالفضل ...
.برچسب ها
- حاج منصور ارضی
- باب الحرم
- متن روضه حضرت عباس (ع)
- آموزش مداحی
- متن روضه
- شعر مذهبی
- روضه جانسوز
- روضه و توسل
- شعر روضه
- گریز روضه
- گریز مداحی
- متن شعر مداحی
- متن روضه شب نهم محرم
- متن روضه حضرت عباس
- متن روضه حضرت اباالفضل
- متن شعر شهادت حضرت عباس
- متن روضه حضرت قمر بنی هاشم
- متن روضه شب9 محرم
- متن روضه تاسوعا
- دانلود متن روضه
- دانلود متن مداحی