نمایش جزئیات

روضه و توسل شب تاسوعا محرم _کربلایی حسین سیب سرخی

روضه و توسل شب تاسوعا محرم _کربلایی حسین سیب سرخی

"اَلسّلامُ عَلیک أیهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ الْمُطِیعُ للّه وَلِرَسُولِهِ وَلاِءمِیرِالْمُؤمِنِینَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَینِ، اَلسّلامُ عَلیک یا أبَاالْفَضْلِ الْعَبّاسَ بْنَ أمِیرِالمُؤمِنِینَ"

*امام زمان عجلالله تعالی فرجه الشریف فرمودند: هر جایی که روضه ی عموم اباالفضل خونده بشه من خودم رو می رسونم....

آب به خیمه نرسید فدای سرت

حسین قامتش خمید فدای سرت

تو رفتی و دنیا روی سر من خراب شد

تو رفتی و گریه قاتلِ من و رباب شد

*عجب آقایی بود،مطیع مولا بود، همه رو زد کنار،فقط می گفت: حسین.... مادرم به من گفت: حواست به زن و بچه ی حسین باشه...*

دست بر سینه رو به کرب و بلا

السلام علیک یا سقا

قمر خانواده خورشید

صدقه دارد این قد و بالا

چشم و ابروی تو سپاه حسین

کاشف الکربِ سید الشهدا

سیزده ساله، فاتح صفین

سومین بچهْ شیرِ ، شیرِ خدا

ارمنی ها مُرید نام تواند

شاهدم سفره های تاسوعا

تو که هستی ، حسین هم آخر

شد پناهنده بر تو عاشورا

سایبانِ مُخَدّراتِ حرم

پشتْ گرمیِّ زینب کُبری

إعطِنی یا کریم ، انا سائل

مُستَجیرٌ بِکَ ابوفاضل

دست گیرِ همه خدایِ ادب

دست پرورده ی امیر عرب

* چند بار می خواست شمشیرش رو از غلاف در بیاره، یه جایی که زدن به فرق امیرالمؤمنین،گفت:صبر کن....یه جایی که تیر به تابوت امام حسن زدن،امر به صبر شد...تا رسید به کربلا،اونجا هم نذاشتن کاری بکنه...ای نا امید عالم اباالفضل...*

نسلْ در نسلْ خاک پایِ توایم

به تو دادیم دلْ نَسَبْ به نَسَبْ

سفره ات بهر سائلان پهن است

صورتت شیر و خالِ تو ، چو رطب

می کند زنده یاد حیدر را

چین پیشانی ات به وقت غضب

اسدالله کربلا ، عباس

بِنِشین با وقار بر مرکب

قد کشیدی همین که روی اسب

لشکر کوفیان کشید به عقب

می شود روضه را تجسم کرد

با کمی فکر ، رویِ این مطلب

تا تو بودی سفر به خیر گذشت

ای نگهبانِ محمل زینب

تا تو بودی رباب اصغر داشت

غرق بوسه سپیدیِ غب غب

تا تو بودی ندید یک مادر

طفلش از تشنگی کند لب لب

تا تو بودی رقیه معجر داشت

روی دوش تو خواب بود هر شب

تا تو بودی کسی اجازه نداشت

بزند چوب خیزران بر لب

رفتی و بر غرورها برخورد

دست نامحرمان به معجر خورد

وای از لحظه ای که غوغا شد

رفتی و در خیام بلوا شد

قاسم نعمتی

. . بر دعا دست عمه بالا شد سایه ات بین نخلها گم شد پسر فاطمه چه تنها شد تا رسیدی کنار نهر فرات علقمه در مقابلت پا شد تا قیامت خجل ز لبهایت خنکی های آب دریا شد جانب خیمه راه افتادی فکر و ذکرت لبان آقا شد در کمینت چهار هزار نفر تیرها در کمان مهیّا شد قدُّ و بالات کار دستت داد چند صد تیر در تنت جا شد بی هوا دستِ راستت افتاد دست چپ هم شکارِ اعدا شد حرمله در شکارِ چشم آمد هدفش چشم های شهلا شد نوکِ تیر از سرِ تو بیرون زد تا پرش بین دیده ات جا شد خواستی تیر را برون بکِشی گردنت خم به سوی پاها شد از سرِ تو کلاه خود افتاد یک نفر با عمود پیدا شد آنچنان ضربه زد به فرقِ سرت تا سر چینِ ابرویت وا شد وای بی دست بر زمین خوردی سجده گاه تو خاکِ صحرا شد تیرهایِ کمی فرو رفته خوب بر جسمِ اطهرت جا شد بعدِ سی سال یا اَخا گفتی عاقبت مادر تو زهرا شد دورتر از تنت حسین افتاد همه دیدند قامتش تا شد گفت عباس خیز و کاری کن رویِ لشگر به خواهرم وا شد دَمِ خیمه زمان غارت ها سرِ یک گوشواره دعوا شد سند ارث بُردن از زهرا با کف پا به چادر امضا شد پاسخ اَیْنَ عمّیَ العباس سیلی چند بی سر و پا شد… شاعر✍:قاسم نعمتی هوسم بود که آید به سرم اُم بنین مادرت فاطمه آمد عوض مادر من —- از غصه آب شدم خونه خراب شدم شرمنده ی تو و طفل رباب شدم مادر اومده بالا سرم غرق خون شده،پا تا سرم محشری شده برابرم ای برادرم.... اگه برِ سرم رو نیزه ها فدا سرِ تموم بچه ها پاشو بریم عزیز برادرم کسی نرِ به سمت خیمه ها —— از دست دادنِ تو، مرا ورشكست كرد باشد، ولی شفاعت محشر به تو رسید فهمیده اند كشتن تو كشتن من است بیهوده نیست اینهمه لشگر به تو رسید نذرت قبول، خوب فدایِ علی شدی هر كینه ای كه ماند ز خیبر به تو رسید فرقَت عمود خورد، عمودِ حرم شكست ارثِ سر ِ شكسته یِ حیدر به تو رسید وقتی سر ِ تو بند نشد رویِ نیزه ها بی معجری به خیمه و معجر به تو رسید قبر تو كوچك است، گناهِ رباب چیست؟! میگشت در پی ِ علی اصغر به تو رسید وقتی شهیدها سرشان رو به نیزه شد تنها سر ِ تو بود به پهلو به نیزه شد   *به همه گفتم: امشب میرم پهلو اباالفضل رو میندازم،اربعین یه کربلا به من بده،به همه گفتم: میرم به اباالفضل میگم:دستم رو رها نکن،خیلی گرفتارم...*   از من دو دست بر کمر و از تو بر زمین از تو دو دیده خونی و از من دو دیده تر   بالای پیکر پسرم خم شدم ولی پائین جسم تو شده ام قد خمیده تر   *همه یک دل و یک صدا،صدا بزنید:حسین....دست رو بیار بالا، هر چی دست بیشتر بالا بیاد، گدا خودش رو بیشتر نشون میده،"تَصَدَّقوا عَلَینا" امشب به ما صدقه بده آقا....همین گریه ها و نوکرها رو شب اول قبر به ما برگردون،آقا یادت نره...بلند صدا بزن،اگه میخوای اربعین کربلا باشی:حسین....* .