نمایش جزئیات
مشک پاره
تا تو بودی خیمـــــه ها آرام بود
دشمنم در کـــربلا نا کام بود
تا تو بودی من پنـــــــاهی داشتم
با وجود تـــــو سپاهی داشتم
تا تو بودی خیمـــه ها پاینده بود
اصغر ششماهۀ من زنده بود
تا تو بودی خیمه ها غارت نشد
بعد تو کـس حافظ یارت نشد
تا تو بودی چهــره ها نیلی نبود
دستهـــــــــا آمادۀ سیلی نبود
تا تو بودی دست زینب باز بود
بــودنت بهر حرم اعجاز بود
تا که مَشکت پـاره و بی آب شد
دشمن پر کینه ات شاداب شد