نمایش جزئیات
«سیلاب اشک»
تا عمود کین سر عباس نام آور شکست
بار دیگر تیغ عنوان تارک حیدر شکست
خاتم پیغمبری را دیو بد اختر بود
رایت اسلامیان را فرقه کافر شکست
همچو اسکندر به ظلمت شد پی آب حیات
خضر را در آب حیوان از غمش ساغر شکست
تا که جسم پاک او شد تیر باران ستم
کشتی دین را به گرداب بلا لنگر شکست
خصم خون آشام زد بر دیدة حق بین او
ناوکی کز وی به قلب انس و جان نشتر شکست
تا که زد بر فرق او دشمن عمود آهنین
پشت طاها قلب زهرا و دل حیدر شکست
در فلک خیل ملک سیلاب اشک از دیده ریخت
یا که در عرش برین جبرئیل را شهپر شکست
(مرحوم طاهر رضوی خراسانی)