نمایش جزئیات
«مشک پر از اشک»
تا از کف عباس دلاور علم افتاد
لرزه به تن خستة اهل حرم افتاد
تنها نه حسین را کمر از غصة دو تا گشت
زین واقعه بر قامت افلاک خم افتاد
آبی که از آب مشگ پر از اشک فرو ریخت
وارون ز قضایای جهان جام جم افتاد
آماده شده اهل حرم بهر اسیری
وحشت به میدان حرم محترم افتاد
گویا که همی دید به آن دیدة حق بین
معجز ز سر دختر خَیرُ العُمم افتاد
شأنی رسد عبّاس به فریاد تو قطعاً
آندم که نفس قطع شد از کف قلم افتاد
(شأنی تبریزی)