نمایش جزئیات

توسل_قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام _ حاج محمود کریمی

توسل_قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام _ حاج محمود کریمی

داداش دلم با غربت آشنا شد ... شکستم و قدم دو تا شد ... ابروی پیوستت جداشد ، داداش ... داداش ، از مشک تو هستم می ریزه ... خون تو از دستم می ریزه ... این سری که بستم می ریزه ... داداش افتادی از رو مرکب،داغ تو تا کمر رفت می غلطیدی روخاک و تیرا همه تاپر رفت ... پاشو،نصیب من غم شده عباس یه دنیا ماتم شده عباس چقدر تنت کم شده عباس ... پاشو ... داداش ، برا چی می گی که برم من برم میشه دعوا تو دشمن تا سرتو از هم بدزدن ، داداش ... نه از من ونه از تو،چیزی نمونده جونم! چه جور برم به خیمه،نه میشه نه می تونم می خوای بدونی عباس،چی کمرم روخم کرد یه جور زدن نمیشه دیگه تنت رو جمع کرد ...

.