نمایش جزئیات

لب تشنه بر لب آب

لب تشنه بر لب آب

لب تشنه بر لب آب، از خون وضو گرفتم (2)

پـــــــــــاداش نوکری را، خون گلو گرفتم (2)

دستم ز تن جدا شد، در راه دین فدا شد (2)

عشق عزیز زهرا، باشد عبادت من (2)

زهرا چرا نیاید، بهر عیادت من (2)

دستم ز تن جدا شد، در راه دین فدا شد (2)

من افتادم از پا، او می زند به سینه (2)

لب تر نکردم از آب، یاد لب سکینه(2)

دستم ز تن جدا شد، در راه دین فدا شد (2)