نمایش جزئیات

تو شیر شاه مردانی اباالفضل

تو شیر شاه مردانی اباالفضل

     تو شیر شاه مردانی اباالفضل(2)

قرار بی قرارانی اباالفضل (2)

اگر باشد نفس در سینه من (2)

فدائی تو ای آئینه من

تو شیر شاه مردانی اباالفضل(2)

قرار بی قرارانی اباالفضل (2)

 

شده پشتم خم از مرگت برادر

چگونه بنگرم بر روی خواهر (2)

علمدار حسین چشمان خود بست

از این دنیای فانی رختُ بر بست

کند دستان او کار خدایی

در این دنیا کند مشکل گشایی

تو شیر شاه مردانی اباالفضل(2)

قرار بی قرارانی اباالفضل (2)

 

کمر خم مو سپید و دیده گریان

  زده داغت به دل صد آه و افغان

شدی قطع الیمین در راه داور

 شده از داغ تو خون قلب خون

 تو شیر شاه مردانی اباالفضل(2)

قرار بی قرارانی اباالفضل (2)

 

دو دستت را بمالم بر دو دیده

الا ای هستی و ، ای نور دیده

رقیه در خیام سر داده ناله

شده پژمرده آن یاس سه ساله

رخ شش ماهه گشته رنگ مهتاب

 بود از تشنگی اندر تب و تاب

 تو شیر شاه مردانی اباالفضل(2)

  قرار بی قرارانی اباالفضل (2)

 

خجالت می کشم از روی اصغر

برای او نشده آبی میّسر

تمام غصه ام تنهایی تُست

الا ای گل دلم شیدایی تُست

مرا گفته مادر یار تو باشم

تا ابد عبد دربار تو باشم

 تو شیر شاه مردانی اباالفضل(2)

قرار بی قرارانی اباالفضل (2)