نمایش جزئیات

دو دستم روی زانو و تو دستت بر زمین افتاد-سیب سرخی

دو دستم روی زانو و تو دستت بر زمین افتاد-سیب سرخی

دو دستم روی زانو و تو دستت بر زمین افتاد

چنان بر بازویت زد تیر كه دستانت چنین افتاد

دو چشم در همت را با عمود از هم جدا كردند

شبیه فرق تو سقا قد من را دو تا كردند

حُسینٌ قَتیلٌ با الوادی الطُفُوف

و ناحَت علیه عُیونُ الصُیوف

حَبیبُ السَماء ِسَلیبُ الرَداء

و ناحَت علیه عُیونُ الصُیوف

مرو می شوم بی تو خانه خراب

چه گویم من از حال زار رباب

دو چشمش پر اشك است

امیدش به مشك است

چه گویم من از حال زار رباب

بدیدم كه زمین خوردی تو از مركب ولی بی دست

بمیرم دست تو تر شد ولی لب های تو خشكند

تو ای ماه شبم ای كاش نبودی آنقدر زیبا

تو را چشمت زدند آخر كه پاشیدی زهم سقا

حُسینٌ قَتیلٌ با الوادی الطُفُوف

و ناحَت علیه عُیونُ الصُیوف

حَبیبُ السَماء ِسَلیبُ الرَداء

و ناحَت علیه عُیونُ الصُیوف

ببین نعل تازه به مركب زنند

دگر تازیانه به زینب زنند

یكی گوید از سر

یكی هم زمعجر

دگر تازیانه به زینب زنند

به پیش دیدگان من شده این پیكرت صد چاك

دگر طاقت ندارم من مزن بازوی خود بر خاك

چرا اینگونه بی تابی چه حالی داری ای سقا

گمانم دیده ای روی كبود مادرم زهرا

حُسینٌ قَتیلٌ با الوادی الطُفُوف

و ناحَت علیه عُیونُ الصُیوف

حَبیبُ السَماء ِسَلیبُ الرَداء

و ناحَت علیه عُیونُ الصُیوف