نمایش جزئیات

برخیز که شور محشر آمد-حسین سیب سرخی

برخیز که شور محشر آمد-حسین سیب سرخی

حسین..... وااااااا

برخیز که شور محشر آمد

این قصه ز سوز جگر آمد

دریا به سوی دریا روان شد

آماده لشکر آب آور آمد

حسین..... وااااااا

لرزه فتاده بر جان دشمن

تا بانگ اناابن الحیدر آمد

مشکی به دوش و بر روی مرکب

ناگه عمودی روی سر آمد

حسین..... وااااااا

آتش به جان خیمه ها افتاد

وقتی که از علقم خبر آمد

تا اشک او از دیده روان شد

با چادر خاکی مادر آمد

حسین..... وااااااا

.