نمایش جزئیات

روضه جانسوز_شام غریبان _حاج میثم مطیعی

روضه جانسوز_شام غریبان _حاج میثم مطیعی

مونده برای ما چشم تری فقط از خیمه های ما، خاکستری فقط نمونده اکبری،نمونده اصغری *علی پاشو!آب آزاد شده،مادر شیر داره* نمونده اکبری،نمونده اصغری تو خاک و خون تنی،بالای نی سری ای خدا،چرا دارن اسبا رو،نعل تازه می زنن عرش خداست سینه ای که میخوان پامال کنن *اصلا همین روضه رو امشب میخونم:سیدبن طاووس نوشته: "ثُمَّ نادى عُمَرُ بنُ سَعدٍ فی أصحابِهِ"اومد وسط یارانش؛صدای نحسش رو بلند کرد"مَن یَنتَدِبُ لِلحُسَینِ علیه السلام فَیُوطِئَ الخَیلَ ظَهرَهُ؟"کیا حاضرن بر پشت حسین بن علی اسب بتازونن؟فَانتَدَبَ مِنهُم عَشَرَةٌ "ده نفر اعلام آمادگی کردند"فَداسُوا الحُسَینَ علیه السلام بِحَوافِرِ خَیلِهِم"چنان با سم اسب ها بدن رو لگدکوب کردند "حَتّى رَضّوا ظَهرَهُ وصَدرَهُ"پشتش سیاه شد،سینه اش خورد شد"سینه اش له شد" این اسب ها که دور تو در پایکوبیند میترسم استخوان تو را آسیاب کنند حسین... راوی میگه ده نفر آمدند کوفه"حَتّى وَقَفوا عَلَى ابنِ زِیادٍ لَعَنَهُ اللّه ُ"جلوی ابن زیاد ایستاده بودند؛یکی از اون ملعون ها صدا زد:"نَحنُ رَضَضنَا الصَّدرَ بَعدَ الظَّهرِ"اول پشتش رو خورد کردیم بعد سینش رو آسیاب کردیم" بِكُلِّ یَعبوبٍ شَدیدِ الأَسرِ"اسب های ما بزرگ بود... بر سینه ای که نیزه فرو رفته بارها باللَه قسم فشار سم اسب نارواست... دیشب لیال عشر تمام شد؛عصر عاشورا به آیات آخر فجر رسیدیم"یا ایتهاالنفس المطمئنه،ارجعی الی ربک" روی نفس المطمئنه کوفیان خط میکشند سوره ی والفجر زیر دست و پا افتاده است ای خدا،چرا دارن اسبا رو،نعل تازه می زنن عرش خداست سینه ای که میخوان پامال کنن یا رب خودت صبرم بده پامالِ این اسبا شده سینه ای که پیغمبرت بوسه زده *بذار اینم بگم بدونید اون ده تا ملعون در مقابل این کاری که آسمون میخواست به زمین بیاد،فقط یه جایزه ی اندکی دریافت کردند،حسین رو مفت فروختید، راوی میگه:" فَأَمَرَ لَهُم بِجائِزَةٍ یَسیرَةٍ " دستور داد یه جایزه ی اندکی بهشون بدن؛بعد راوی میگه: "فَنَظَرنا إلى هؤُلاءِ العَشَرَةِ،فَوَجَدناهُم جَمیعا أولادَ زِنىً"میگه ما رفتیم این ده نفر رو نگریستیم،تحقیق کردیم،همه اولاد زنا بودن... سبط ابن جوزی در تذکره الخواص جمله ی عجیبی داره،میگه:" وَوَجَدوا فی ظهره آثاراً سواداً"بعدعاشورا دیدم در پشت آقای ما روی کمرش لکه های کبودیه "فَسالو عنها"گفتم چرا کبوده؟"و قیل کان ینقُلُ  الطعام  علی ظهره  فی اللیل  الی مساکن المدینه"گفتن که آقای ما شبانه گندم میبرد در خانه ی بیچاره ها؛پشتش کبوده* شام غریبان امشبِ تازه شروع کربلای زینبِ با سیلی گونه ها،سرخ و سیاه شده پاهای بچه ها،با خون حنا شده یکی نشسته و نمیتونه پا شه یکی رو نیزه ها،دنبال باباشه قافله،قدم قدم پا به پا،همسفر نیزه هاست همش زمین میخوره،عمه حواسش کجاست؟! زینب میگه با سوز و آه کشتن حسین و بی گناه انگار دلش مونده هنوز تو قتلگاه شام غریبان امشبِ تازه شروع کربلای زینبِ "السلام علیک یا اباعبدالله" این سلام میتونه سلام وداع باشه،وداع هم از ودیعته،نه اینکه خداحافظ ما رفتیم؛نه! ما با تو کار داریم؛تازشم اگر ما از تو وداع کنیم تو ما رو رها نمیکنی.. اگر تو را رها کنم،مرا رها نمیکنی... عرب هم در ابتدا سلام میکنه هم در وداع،علی اکبر وقتی میخواست رو زمین بیفته گفت:" یا ابَ علیک منی السلام" یعنی بابا خداحافظ... حاج آقا مجتبی میفرمود:وقتی میری زیارت(ماهر شب میایم زیارت دیگه)زیارتت که تمام شد به پیغمبر یا اون امام بگو من شما رو دوست دارم؛احساس میکنم این محبت رو تو قلبم؛یا ولی الله این محبت رو این زیارت رو پیش شما امانت گذاشتم یه زمانی بهش محتاجم پس میگیرم ازتون،شب اول قبر ازت پس میگیرم"یا اباعبدالله استودعک الله و استرعیک و اقرء علیک السلام" آقا هوامونو داشته باش؛ما این محرم رو پیشت امانت گذاشتیم،ایشون میفرمود: به پیغمبر بگید شما در جوانی هم معروف بودید به محمد امین،قبل از اسلام مردم امانت پیش شما میگذاشتن، شما ضایع نمیکردید؛شما خاندان امانتداری هستید،یا رسول الله شاهد باش که این محرممون رو پیش امام حسین امانت گذاشتیم،خودت بهش اضافه کن،کم و کاستیاش رو حذف کن، "السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک،علیک منی سلام الله ابدا مابقیت و بقی اللیل و النهار ولا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم،السلام علی الحسین،و علی علی بن الحسین وعلی اولاد الحسین وعلی اصحاب الحسین" شاعر: محمدمهدی سیار و میلاد عرفان پور .