نمایش جزئیات
دو جا امام چهارم داشت جان می داد
دو جا امام چهارم داشت جان می داد یک جا در مجلس شام آن موقعی که حضرت سخنرانی کردند، یزید ملعون خواست امام را بکشد، زینب (سلام الله علیها) خود را سپر قرار داد، گفت: اول من را باید بکشید ....یکی جایی هم وقتی آقا را از کنار کشته ها عبور می دادند، زینب نهیب زد به حضرت، ای بقیة الماضی ! چرا چنین می کنید، شما تنها جا مانده اید ... . امام فرمود مگر این بدن، بدن بقیة الله نیست، پاره پاره است ....شاید هم یک جای دیگر هم آقا همین حال شدند، وقتی دستاشون را باز کردند، به بدن رقیه نماز بخوانند از بس بدن سبک شده، آقا چطور جان دادن خواهر را دید؟ ..و سیعلمون الذین ظلموا ایَّ منقلب ینقلبون
از خرابه می گذشتم، منزلم آمد بیاد
دست و پا گم کرده ای دیدم دلم آمد به یاد
منبع:كتاب گلواژه های روضه