نمایش جزئیات
متن گریز روضه امام حسن مجتبی(ع)-گریز شانزدهم
روایت میگوید : صورت نازنین امام حسن (ع) خیلی زیبا بوده است . گاهی که میخواست از منزل بیرون برود مردم جمع میشدند ومحو تماشای امام حسن می شدند . راه بسته میشد و حضرت مجبور میشد که برگردد . حالا صورت به این نازنینی، من جگرم برای امام حسین (ع) سوخته که وقتی برادر را در قبر میگذاشت چه حالی پیدا کرد ؟ جمله ای را فرمود که کاشفیت از آن سوز باطن دارد . فرمود : برادر من بعد تو هیچ وقت عطر نمی زنم این جمله بسیار کاشف از سوز دل امام حسین (ع) است . ولی یک کاشفی بزرگتر از این در کربلا گفته شد : آنجا که بالا ی سر قمر بنی هاشم (ع) آمد نفرمود دیگر عطر نمی زنم . فرمود : " الان انکسر ظهری و قلت حیلتی " کمرم شکست و تدبیرو توانم به پایان رسید .
بهر آن لب تشنه دریا خون گریست
دیده ی صحرا دل هامون گریست
چشم ثارالله همچون چشم مشک
ریخت اشک وریخت اشک و ریخت اشک
کی به خون آغشته چشمی بازکن
یک برادر گوی و خواب نازکن
جمع کردم از زمین هست تورا
هم علم هم مشک و هم دست تورا
بی تو ای سرو روان در خیمه گاه
آب آب تشگان شد آه آه
عضو عضوم راست در هر انجمن
ناله ی عباس من عباس من
تا تورا ازتیغ کین افتاد دست
ماند پایم از راه و پشتم شکست
منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست
انتشارات: صبح امید