نمایش جزئیات

مهیای سفر

مهیای سفر

ز تـــو ای زهر ممنونم كه خود را كارگر كردی

 تـــو بار مـــن ببستی و مهیای سفر كردی

جگر پــــاشیدی از هم، لیك با جان از تو ممنونم

كه عـــمری راحتم از خوردن خون جگر كردی

سـراپای وجودم درد بود و كی نمی دانست

ز تو شرمنده ام ای دل،  زبس با صبر سر كردی