نمایش جزئیات
یه مدینه یه بقیع
یه مدینه یه بقیع یه بقیع و یه امام
یه امام و یه مزار خاکی و بی سایبون
که دلا رو کرده خون
نه حرم نه رواقی
نه یه شمعی و نه یه چراغی
نه یه خادم و نه یه زائر
که روی خاکش بریزه آب
می سوزونه قبرش و آفتاب
یعنی میشه یه روز بیاد که
سنگ قبر براش بذاریم
بنویسیم رو سنگ قبرش
غریبی که مادر نداره
آخر برات یه گنبد طلا می سازیم
حرم مثه حرم امام رضا می سازیم
شهید بی وفایی و کشته ی زهر همسرش
صدای مادری میگه حسن غریب مادره
یه خواهری سینه زنه نوحه های برادرش
صدای مادری میگه حسن غریب مادره
یه مدینه یه کریم یه غریب بن غریب
یه امام غم نصیب
که اگه یه ذره از غصه هاشو رو دوش عالم بذارن
قد دنیا خم میشه تا بشکنه
آقایی که تو شهرش تو محله اش تو عشیره اش
نه بگو حتی تو خونه اش غریبه و یاور نداره
کبوتر گریه، دل و کنار بقیع میبره
صدای مادری میگه حسن غریب مادره
آخر برات یه گنبد طلا می سازیم
حرم مثه حرم امام رضا می سازیم
یه مدینه یه بدن
بدنی که با محن شده بود غسل و کفن
برای تشییع یادگار حضرت یاس
روی دوش حسین و عباس
روی دست جوونای بنی هاشم
جلوی چشمای قاسم
سر قبر نبی اکرم نور معظّم
فتنه گر جمل رسید و
آتش به هر دلی کشید و
صداش بلند شد کموندار چرا نشستین
مگر عهد کینه نبستین
تن و بر تابوتش بدوزین
لاله ی سبز فاطمه
دیگه عازم سفره
صدای مادری می یاد حسن غریب مادره
آخر برات یه گنبد طلا می سازیم
حرم مثه حرم امام رضا می سازیم